کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کهیلا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کهیلا
لغتنامه دهخدا
کهیلا. [ ک َ ] (اِ) کهیله . اسم هندی سلیخه است . (فهرست مخزن الادویه ). کهیله . سلیخه . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کهیله و سلیخه شود.
-
کهیلا
لغتنامه دهخدا
کهیلا. [ ک َ ] (اِخ ) نام مبارزی بود ایرانی . (برهان ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نام یکی از مبارزان ولایت توران . (از فرهنگ رشیدی ). نام پهلوانی تورانی . (از فهرست ولف ) : به دست منوچهر بر میمنه کهیلا که صد پیل بد یک تنه .فردوسی .
-
واژههای همآوا
-
کحیلا
لغتنامه دهخدا
کحیلا. [ک ُ ح َ ] (ع اِ) حشیشی است که به فارسی گاوزبان و به عربی لسان الثور خوانند. (برهان ) (آنندراج ). لسان الثور. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به گاوزبان شود. || ابوخلسا. (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به ابوخلس...
-
جستوجو در متن
-
کسیلا
لغتنامه دهخدا
کسیلا. [ ک َ ] (اِ) دارویی مانند دارچین که سلیخه و کسیدا نیز گویند. (ناظم الاطباء). کسیله . به هندی کهیلا گویند.
-
کسیدا
لغتنامه دهخدا
کسیدا. [ ک َ ] (اِ) دارویی است که آن را سلیخه گویند و به لغت هندی کهیلا خوانند و آن شبیه به دارچینی است . کسیلا هم آمده است . (برهان ). داروئی است شبیه به دارچین که سلیخه نیز گویند. (ناظم الاطباء).
-
کهیله
لغتنامه دهخدا
کهیله . [ ک َ ل َ / ل ِ ] (اِ) پوست درختی است نازک و تنک مانند شیطرج ، و آن را در دواها به کار برند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کهیلا و کهیله اسم هندی سلیخه است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
قسا
لغتنامه دهخدا
قسا. [ ق َ ] (معرب ، اِ) نام داروئی است که آن را سلیخه گویند، و آن پوست درختی است . (برهان ) (ناظم الاطباء). سلیخه است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویه ). آن را به هندی کهیلا نامند، و به معنی دارچینی نیز آمده است .
-
کهیلی
لغتنامه دهخدا
کهیلی . [ ک َ / ک ِ لا ] (اِ) کسّیلی ̍ کخلّیفی ̍؛ کهیلی معرب است و آن چوبی است شبیه به روناس سیاه سرخی مایل و تخمش همچو حب الرشاد، و گویند پوست درختی است شبیه سلیخه ٔ سیاه فربه کن بدن . (منتهی الارب ). کسیلی معرب کهیلی است و آن چوبی است شبیه به روناس...
-
انجکک
لغتنامه دهخدا
انجکک . [ اَ ج ُ ک َ ] (اِ) دانه ای باشد سیاه شبیه بدانه ٔ امرود و مغز سفید دارد و آنرا بخورند. خاصیتش آن است که هرچند فراش خیال جاروب سنبل برجل خرسک ریش زند از پوست آن پاک نتوان کرد. (برهان قاطع) . یکی از اقسام آجیل و دانه ای است سیاه شبیه بدانه ٔ ا...