کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کهه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کهه
لغتنامه دهخدا
کهه . [ ک َ هََ / هَِ ] (اِ) اسم فارسی تبن است که نیز به فارسی کاه نامند. (فهرست مخزن الادویه ). در فرهنگ مخزن الادویه گفته اسم پارسی تبن است که کاه باشد. (از آنندراج ) (انجمن آرا). کاه = که . تبن . کاه . (فرهنگ فارسی معین ).
-
کهه
لغتنامه دهخدا
کهه . [ ک َ هََ / هَِ ] (اِ) رجوع به کُه َ شود.
-
واژههای مشابه
-
کهة
لغتنامه دهخدا
کهة. [ ک َهَْ هََ ] (ع ص ) شتر ماده ٔ فربه کلانسال . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || گنده پیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گنده پیر و زن پیر. (ناظم الاطباء). عجوز. (اقرب الموارد). || ناقه ٔ کلان سال ، فربه باشد یا لاغر. ...
-
کهه زدن
لغتنامه دهخدا
کهه زدن . [ ک ُهَْ هََ / هَِ زَدَ ] (مص مرکب ) پیوسته سرفه های خشک کردن . سرفه های پیاپی سخت کردن : دیشب تا صبح کهه زدم . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کُه کُه زدن . رجوع به کهیدن شود.
-
واژههای همآوا
-
کحح
لغتنامه دهخدا
کحح . [ ک ُ ح ُ ] (ع ص ، اِ) زنان سالخورده . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
-
کحه
لغتنامه دهخدا
کحه . [ ک ُح ْ ح َ / ح ِ ] (اِ) در تداول عامه سرفه است . (از یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
که
لغتنامه دهخدا
که . [ ک ُ هََ ] (اِ) مخفف کوهه است که پیش و پس زین اسب و موجه ٔ آب و بلندی پشت شتر و گاو باشد. (برهان ) (آنندراج ). در این صورت «کهه » باید نوشت . در سیستان جایی به نام «قوهه » معرب «کهه » و «کوهه » بوده است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
-
که که زدن
لغتنامه دهخدا
که که زدن . [ ک ُه ْ ک ُه ْ زَدَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، سرفه ٔ شدید و بسیار کردن . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کُهّه زدن .
-
کهیدن
لغتنامه دهخدا
کهیدن . [ ک ُ دَ ] (مص ) سرفه کردن . سرفه های سخت کردن . سرفه کردن پیاپی چنانکه مصدوران یا پیران : دیشب تا صبح کهید. (از یادداشت به خطمرحوم دهخدا). رجوع به کُه کُه زدن و کهه زدن شود.
-
کهیچ
لغتنامه دهخدا
کهیچ . [ ک َ ] (اِخ ) به معنی کهی است که نام قلعه ای باشد از ولایت سیستان . و بعضی گویند کهیج معرب کهی باشد. (برهان ). نام قلعه ای است از ولایت سیستان ، و به مرور ایام جیم فارسی را انداختند، در این روزگار به کهی معروف است . (فرهنگ جهانگیری ) (از فرهن...
-
گنده پیر
لغتنامه دهخدا
گنده پیر. [ گ َ دَ / دِ ] (اِ مرکب )زن پیر سالخورده را گویند. (برهان ). پیرزنی که به غایت سالخورده باشد و بدبوی گردد، چه گویند که چون زنان بسیار پیر گردند گنده و بدبوی شوند. (انجمن آرا) (آنندراج ): جَحَم ، رِش ، جِحمَش ، جُحموش ؛ زن گنده پیر کلانسال ...
-
کوک
لغتنامه دهخدا
کوک . (اِ) به معنی کمان باشد. (برهان ). کمان .(ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). || آواز و صدای بسیار بلند را نیز گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). آواز بلند. (آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ). آواز بلند. صدای بلند. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کوکاشود. || ...