کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کهنه رباط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کهنه قشلاق
لغتنامه دهخدا
کهنه قشلاق . [ ک ُ ن َ ق ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهاراویماق است که در بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع است و 243 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
کهنه قلتاق
لغتنامه دهخدا
کهنه قلتاق . [ ک ُ ن َ / ن ِ ق َ ] (اِمرکب ) زن پیر که هنوز به مردان مایل است . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کهنه غلتاق شود.
-
کهنه قلعه
لغتنامه دهخدا
کهنه قلعه . [ ک ُ ن َ ق َ ع ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش اشنویه است که در شهرستان ارومیه واقع است و 247 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
کهنه کار
لغتنامه دهخدا
کهنه کار. [ ک ُ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) آزموده . کارآزموده . مجرب . مقابل تازه کار. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || سخت گربز. گربز. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
کهنه کاری
لغتنامه دهخدا
کهنه کاری .[ ک ُ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی کهنه کار.(از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کهنه کار بودن . مجرب بودن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کهنه کار شود.
-
کهنه گچ
لغتنامه دهخدا
کهنه گچ . [ ک ُ ن َ گ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان منگور است که در بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد واقع است و 114 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
کهنه گر
لغتنامه دهخدا
کهنه گر. [ ک ُ ن َ / ن ِ گ َ ] (ص مرکب ) آنچه اشیاءرا کهنه و فرسوده کند. کهنه کننده . فرساینده . (کلیات شمس چ فروزانفر ج 7 فرهنگ نوادر لغات ) : کهنه گر است این زمان ، عمر ابد مجو در آن مرتع عمر خلد را، خارج این زمانه کن .مولوی (کلیات شمس ایضاً).
-
کهنه گل
لغتنامه دهخدا
کهنه گل . [ ] (اِخ ) دهی از دهستان بهنام وسط است که در بخش ورامین شهرستان تهران واقع است و 546 تن سکنه دارد. بقعه ٔ امام زاده یحیی در این ده واقع است ، تاریخ بنای این بقعه ٔ 707 هَ . ق . است و اکنون منهدم گردیده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
کهنه گوراب
لغتنامه دهخدا
کهنه گوراب . [ ک ُ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان املش است که در بخش رودسر شهرستان لاهیجان واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
کهنه گوراب
لغتنامه دهخدا
کهنه گوراب . [ ک ُ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان فومن است و 893 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
کهنه لاهیجان
لغتنامه دهخدا
کهنه لاهیجان . [ ک ُ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان پیران است که در بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد واقع است و 202 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
کهنه لو
لغتنامه دهخدا
کهنه لو. [ ک ُ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان اوزومدل است که در بخش ورزقان شهرستان اهر واقع است و 204 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
کهنه میاندوآب
لغتنامه دهخدا
کهنه میاندوآب . [ ک ُ ن َ میا دُ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرحمت آباداست که در بخش میاندوآب شهرستان مراغه واقع است و 165 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
کهنه ناب
لغتنامه دهخدا
کهنه ناب . [ ک ُ ن ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان طیبی گرمسیری است که در بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
کنگاور کهنه
لغتنامه دهخدا
کنگاور کهنه . [ ک َ وَ ک ُ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خزل است که در شهرستان نهاوند واقع است و 608 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).