کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کهنهکار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کهنهکار
مترادف و متضاد
باتجربه، باسابقه، مجرب ≠ تازهکار
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کهنهکار
واژگان مترادف و متضاد
باتجربه، باسابقه، مجرب ≠ تازهکار
-
واژههای همآوا
-
کهنه کار
لغتنامه دهخدا
کهنه کار. [ ک ُ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) آزموده . کارآزموده . مجرب . مقابل تازه کار. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || سخت گربز. گربز. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
کهنه کار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] kohnekār کارآزموده؛ باتجربه؛ ماهر.
-
کهنه کار
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص فا.) آزموده ، هشیار.
-
کهنه کار
لهجه و گویش تهرانی
باتجربه
-
جستوجو در متن
-
نوکار
واژگان مترادف و متضاد
تازهکار، کارآموز، مبتدی، نوپیشه، نوچه ≠ آزموده، کهنهکار
-
باتجربه
واژگان مترادف و متضاد
آزموده، حاذق، خبره، کارآزموده، کاردان، کهنهکار، مجرب ≠ بیتجربه، تازهکار
-
تازهکار
واژگان مترادف و متضاد
بیتجربه، تازهچرخ، خام، کارآموز، مبتدی، ناآزموده، ناشی، نوپیشه، نوچه ≠ کهنهکار
-
تازهوارد
واژگان مترادف و متضاد
۱. نورسیده، جدیدالورود ۲. ناآشنا، ناوارد ۳. کمتجربه، بیاطلاع ≠ کهنهکار
-
veterans
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جانبازان، کهنه سرباز، کهنهکار، سرباز پیر، سرباز سابقدار، کارازموده
-
بیتجربه
واژگان مترادف و متضاد
تازهکار، خام، کمتجربه، مبتدی، ناآزموده، ناپخته، ناشی، نامجرب ≠ آزموده، آگاه، باتجربه، خبره، کارکشته، کهنهکار، مجرب
-
مجرب
واژگان مترادف و متضاد
۱. آزموده، باتجربه، پخته، تجربهدار، تجربهدیده، تجربهکار، حاذق، کارآزموده، کاردان، کارکشته، کارکرده، کهنهکار، ماهر ≠ نامجرب، ناآزموده، ناپخته ۲. آزمایشگر ۳. تجربهشده، آزمودهشده