کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کهف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کهف
/kahf/
معنی
۱. هجدهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۱۰ آیه؛ اصحاب کهف.
۲. [قدیمی، مجاز] پناهگاه.
۳. [قدیمی] غار.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
زاغه، شکاف، شکفت، غار، مغاره
دیکشنری
cavern
-
جستوجوی دقیق
-
کهف
لغتنامه دهخدا
کهف . [ ک َ ] (اِخ ) سوره ٔ هجدهم از قرآن و آن مکیه و صدوده آیت است پس از اِسراء و پیش از مریم . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
کهف
لغتنامه دهخدا
کهف . [ ک َ ] (ع اِ) سمج و غار کوه فراخ ، شبیه خانه ٔ زمین کند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مانند خانه است کنده شده در کوه ، جز آنکه کهف فراخ است و کوچک را غار گویند. ج ، کهوف . (از اقرب الموارد). شکاف در کوه . (ترجمان القرآن جرجانی ). غار یا مغاره ٔ ...
-
کهف
لغتنامه دهخدا
کهف . [ ک َ ] (ع مص ) نیک دویدن و شتافتن . (منتهی الارب ). سرعت و شتاب در دویدن و رفتن . (ناظم الاطباء). سرعت . (اقرب الموارد). || رفتن ، و آن فعل مرده ای است و از آن «کنهف عنا» به زیادت نون بنا گردیده است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
کهف
واژگان مترادف و متضاد
زاغه، شکاف، شکفت، غار، مغاره
-
کهف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: کهوف] kahf ۱. هجدهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۱۰ آیه؛ اصحاب کهف.۲. [قدیمی، مجاز] پناهگاه.۳. [قدیمی] غار.
-
کهف
فرهنگ فارسی معین
(کَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - غار. ج . کهوف . 2 - پناه ، ملجا. 3 - مهتر، قوم .
-
کهف
دیکشنری عربی به فارسی
غار , کاو , مجوف , مقعر , مجوف کردن , درغارجادادن , حفر کردن , فرو ريختن , حفره زيرزميني , مغاک , چال , گودال , حفره
-
واژههای مشابه
-
کَهْفِ
فرهنگ واژگان قرآن
غار وسيع و بزرگ
-
کهف الظلم
لغتنامه دهخدا
کهف الظلم . [ ک َ فُظْ ظُ ] (اِخ ) نام مردی است معروف . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به تاج العروس در ماده ٔ «ظلم » شود.
-
کهف الفقرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کهفالفقراء] [قدیمی، مجاز] kahfolfoqarā پناهگاه فقیران؛ پناه تهیدستان.
-
ذات کهف
لغتنامه دهخدا
ذات کهف . [ ت ُ ک َ ] (اِخ ) کوهی است نزدیک ضریّة و بدانجا بنویربوع را با جیش منذربن ماءالسماء جنگی روی داد و غلبه بنویربوع را بود. جریر گوید : هم ملکوا الملوک بذات کهف هم منعوا من الیمن الکلابا. (از المرصع).و روضة ذات کهف نیز موضعی است و یاقوت گوید:...
-
اصحاب کهف
لغتنامه دهخدا
اصحاب کهف . [ اَ ب ِ ک َ ] (اِخ ) بمعنی صاحبان غار، و ایشان هفت تن بودند از دوستان حق که از خوف دقیانوس نام پادشاهی ظالم از شهر گریخته در غاری پنهان شده بخفتند و سگی بمحبت ایشان همراه بود بحکم الهی بعد سه صد سال بیدار شده باز بخفتند باز بقیامت خواهند...
-
اهل کهف
لغتنامه دهخدا
اهل کهف . [ اَ ل ِ ک َ ] (اِخ ) اصحاب کهف : گفت نی گفتمش چو میرفتی در حرم همچواهل کهف و رقیم . ناصرخسرو.و رجوع به اصحاب کهف شود.
-
غار اصحاب کهف
لغتنامه دهخدا
غار اصحاب کهف . [ رِ اَ ب ِ ک َ ] (اِخ ) غاری که اصحاب کهف به آن پناه بردند. اصحاب کهف تنی چند خداپرست و از بزرگان مملکت روم بودند، دقیانوس نام که ملک روم بود با ایشان به دشمنی برخاست و آنان از بیم او فرار کردند و به غاری پناه بردند. کیفیت این واقعه ...