کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کهشته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کهشته
معنی
(کُ هَ تَ یا تِ) (اِ.) = کهسته : کوزة پر آب .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کهشته
لغتنامه دهخدا
کهشته . [ ک ُ هََ ت َ / ت ِ ] (اِ) بر وزن و معنی کهسته است که کوزه ٔ پرآب باشد. (برهان ) (آنندراج ). کوزه ٔ پر از آب . (ناظم الاطباء). || (ص ) ساده دل و احمق و ابله . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). رجوع به کهسته شود.
-
کهشته
فرهنگ فارسی معین
(کُ هَ تَ یا تِ) (اِ.) = کهسته : کوزة پر آب .
-
جستوجو در متن
-
کهسته
لغتنامه دهخدا
کهسته . [ ک ُ هََ ت َ /ت ِ ] (اِ) کوزه ٔ پرآب را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). کوزه ٔ پرآب ، و به شین معجمه (کهشته ) نیز گفته اند. (فرهنگ رشیدی ) (از آنندراج ). رجوع به کهشته شود. || (ص ) ساده دل و ابله و احمق . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).