کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کهبله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کهبله
لغتنامه دهخدا
کهبله . [ک ُ ب َ ل َ / ل ِ ] (ص ) ابله و نادان بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 459). به معنی کهبل است که بی عقل و ابله و احمق باشد. (برهان ). کهبل و احمق و ابله را گویند. (آنندراج ) : گر نه ای کهبله چرا گشتی به در خانه ٔ رئیس خسیس ؟ بهرامی (از لغت فرس )...
-
جستوجو در متن
-
کهبل
لغتنامه دهخدا
کهبل . [ ک ُ ب َ / ک َ ب ُ ] (ص ) به معنی بی عقل و احمق و ابله باشد. (برهان ). کهبله . احمق و ابله را گویند. (آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ). رجوع به کهبله شود.
-
لهبله
لغتنامه دهخدا
لهبله . [ ل َ ب َ ل َ ] (ص ) ابله . نادان . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). مُصحف کهبله است . (به ضبط صحاح الفرس ). احمق . (برهان ) : گر نه ای لهبله چرا گشتی به در خانه ٔ رئیس خسیس .بهرامی .
-
ابوالحسن بهرامی
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن بهرامی . [ اَبُل ْ ح َ س َ ن ِ ب َ ] (اِخ ) کنیت استاد علی متخلص به بهرامی ، از مردم سرخس و از شعرای زمان ناصرالدین سبکتکین . ابیات ذیل در لغت نامه ها از او شاهد آمده است :چنان نمود بمن دوش ماه نو دیدارچو یار من که کند گاه خواب خوش آسابماندم...