کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کهانت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کهانت
/kehānat/
معنی
اخترشناسی؛ غیبگویی؛ حرفۀ کاهن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پیشگویی، فالگویی، فالگیری، کاهنی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کهانت
لغتنامه دهخدا
کهانت . [ ک َ ن َ ] (ع اِمص ) فالگویی و غیبگویی . (ناظم الاطباء). کهانة. کاهنی .فالگویی . پیشگویی . (فرهنگ فارسی معین ). اخترگویی . اخترشناسی و فالگویی . غیب گویی کردن . از مغیبات خبر دادن . کاهنی . کار کاهن . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مراد از ...
-
کهانت
واژگان مترادف و متضاد
پیشگویی، فالگویی، فالگیری، کاهنی
-
کهانت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: کهانة] [قدیمی] kehānat اخترشناسی؛ غیبگویی؛ حرفۀ کاهن.
-
کهانت
فرهنگ فارسی معین
(کِ نَ) [ ع . کهانة ] (اِمص .) فالگویی ، ستاره شناسی .
-
واژههای مشابه
-
کهانت ورزیدن
لغتنامه دهخدا
کهانت ورزیدن . [ ک َ ن َ وَ دَ ] (مص مرکب ) کاهنی کردن . اخترگویی کردن . غیب گویی کردن و از مغیبات خبر دادن . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کهانت شود.
-
واژههای همآوا
-
کهانة
لغتنامه دهخدا
کهانة. [ ک َ ن َ ] (ع مص ) اخترگویی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). اخترگوی شدن . (ترجمان القرآن ). فالگویی کردن . (زوزنی ). فالگویی کردن و فالگوی گردیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ): کهن له کهانة (از باب نصر)؛ حکم به غیب کرد ازبرای او و فالگوی...
-
جستوجو در متن
-
پیشگویی
واژگان مترادف و متضاد
پیشبینی، غیبگویی، کهانت
-
کهنوت
فرهنگ فارسی معین
(کَ هَ) [ معر. ] (اِ.) کاهنی ، کهانت .
-
کهنوت
لغتنامه دهخدا
کهنوت . [ ک َ هََ ] (معرب ، اِ) وظیفه ٔ کاهن . این کلمه سریانی است . (از اقرب الموارد). کاهنی . کهانت . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کاهن و کهانت و نشوء اللغه ص 69 شود.
-
کهان
لغتنامه دهخدا
کهان . [ ک َهَْ ها ] (ع ص ) کثیرالکهانة. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کهانة و کهانت شود.
-
اخترگوئی
لغتنامه دهخدا
اخترگوئی . [ اَ ت َ ] (حامص مرکب ) کهانت . (زوزنی ).- اخترگوئی کردن ؛ تَکهﱡن . (زوزنی ). کهانة. (دهار). فال گوئی کردن .
-
pontificate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبرئه، امامت، دوره یا مقام اسقفی یا پاپی یا کهانت، رسالت کردن، اسقفی کردن، فضل فروشی کردن