کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کنیب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کنیب
لغتنامه دهخدا
کنیب . [ ک َ ] (ع ص ) درخت خشک یا شکسته خار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). (از اقرب الموارد). درخت خشک شده و درختی که خار آن شکسته باشد. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
اولیرا
لغتنامه دهخدا
اولیرا. [ اُ ] (یونانی ، اِ) کنیب . (ابن البیطار، از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). گندم که از آن نشاسته میگیرند. (ناظم الاطباء).
-
امرار
لغتنامه دهخدا
امرار. [ اَ ] (اِخ ) اسم آبهایی است در بادیه . گویند از آن بنی فزاره است و گویند همان عراعر و کنیب است بجهت تلخی امرار گفته اند. (از معجم البلدان ) (مراصد الاطلاع ).
-
حایک
لغتنامه دهخدا
حایک . [ ی ِ ] (اِخ ) الخوری ، یوحناء. او راست : العلاج بالماء البارد. ترجمه از اصل خوری سباستیان کنیب و آن در بیروت چاپ شده است . (معجم المطبوعات ص 739).
-
گرزش
لغتنامه دهخدا
گرزش . [ گ َ زِ ] (اِمص ) تظلم و دادخواهی و تضرع و زاری نمودن و با کاف تازی هم بنظر آمده . (برهان ) (آنندراج ). تظلم . (صحاح الفرس ) : بده داد من زآن لبانت وگرنه سوی خواجه خواهم شد از تو بگرزش . خسروانی یا خسروی .مرحوم اقبال در لغت فرس (ص 213) «گرزش ...
-
درخت
لغتنامه دهخدا
درخت . [ دَ / دِ رَ ] (اِ) ترجمه ٔ شجر. (آنندراج ). هر گیاه خشبی که دارای ریشه وتنه و ساقه و شاخه ها بود. شجر. نهال . (ناظم الاطباء).رستنی بزرگ و ستبر که دارای ریشه و ساقه و شاخه ها باشد. شجر که از دار ضعیف تر است . غالباً درخت به گیاهانی گویند که سا...