کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کنف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گنده کنف
لغتنامه دهخدا
گنده کنف . [ گ َ دَ / دِ ک َ ن َ ] (اِ مرکب ) ابوطیلون . بنگ کنف . طوق . گوپنبه . رجوع به ابوطیلون و طوق شود.
-
کنف زار
لغتنامه دهخدا
کنف زار. [ ک َ ن َ ] (اِ مرکب ) محلی که کنف بسیار در آن روید (در گیلان و مازندران معمول است ). (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
دام کنف
لغتنامه دهخدا
دام کنف . [ م ِ ک َ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تورماهی گیری که از بنگ کنف کنند.
-
رنگ کنف
دیکشنری فارسی به عربی
فستق
-
کِنف کردن، کنفت کردن
لهجه و گویش تهرانی
خجالت دادن ، شرمنده کردن:آدم کچل بشه کنف نشه
-
درسایه کنف دوجانبه
واژهنامه آزاد
در پناه روابط اطمینان بخش دوطرفه.
-
کِنِف(ت)،()ی،() کردن/شدن
لهجه و گویش تهرانی
خجالت،خواری، خوار کردن/شدن
-
انبار کاه و جو و کنف وغیره
دیکشنری فارسی به عربی
حضيرة
-
جستوجو در متن
-
قنب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] [قدیمی] qe(o)mab کنف.
-
گُش
لهجه و گویش بختیاری
goš کَنف.
-
ابوطیلون
لغتنامه دهخدا
ابوطیلون . [ اَ ] (معرب ، اِ) گنده کنف . بنگ کنف . طوق . گوپنبه .
-
hemp agrimony
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زراعت کنف
-
Bombay hemp
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کنف Bombay
-
کنو
فرهنگ فارسی معین
(کَ نَ) (اِ.) کنف .