کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کنش تأثیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کنش و واکنش
لغتنامه دهخدا
کنش و واکنش . [ ک ُ ن ِ ش ُ ک ُ ن ِ ] (ترکیب عطفی ) عمل و عکس العمل . (از یادداشت به خطمرحوم دهخدا). و رجوع به «کنش » و «عکس العمل » شود.
-
speech act theory
نظریۀ کنش گفتاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] نظریهای در کاربردشناسی زبان که از سوی آستین مطرح شد و به مطالعۀ کنشهای گفتاری میپردازد
-
interoperable
همکنشپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ویژگی نرمافزاری که قابلیت همکنشپذیری با سامانههای دیگر را دارد
-
interoperability
همکنشپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] قابلیت ارتباط و کارکردن سازگار دو یا چند افزاره یا برنامۀ نرمافزاری با هم در یک شبکه
-
action-reaction law
قانون کنش ـ واکنش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] قانون سوم نیوتون در مکانیک که براساس آن اگر جسمی به جسم دیگر نیرو وارد کند، جسم دوم نیروی مخالفی به نام نیروی واکنش بر جسم اول وارد میکند
-
action at a distance
کنش از دور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] برهمکنش دو جسم که در فاصلهای از یکدیگر قرار دارند
-
indirect speech act
کنش گفتاری غیرمستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] کنش گفتاریای که در آن معنایی که القا میشود متناظر با صورت نیست
-
direct speech act, speech act
کنش گفتاری مستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] گفتهای که با بیان آن کنشی همچون امر یا تهدید یا ترغیب محقق میشود متـ . کنش گفتاری speech act
-
wedging action
کنش گُوهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] تنش ناشی از محصولات خوردگی جمعشده در تنگناها و نوک ترکها
-
additive gene action
ژنکنش افزایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] مشارکت جمعی دگرههای ژنهای متعدد در بروز صفات چندژنی
-
hydrophobic interaction
برهمکنش آبگریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] تمایل گروههای غیرقطبی برای قرار گرفتن در کنار هم در یک محیط آبی
-
fundamental interaction
برهمکنش بنیادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] هریک از نیروهای بنیادی که ذرات بنیادی متقابلاً بر یکدیگر وارد میکنند
-
interatomic interaction
برهمکنش بینِاتمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] نیروی بین اتمها در بلور یا مولکول
-
intermolecular interaction
برهمکنش بینِمولکولی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] [شیمی] تأثیر متقابل دو یا چند مولکول [فیزیک] نیرویی که بین مولکولها وجود دارد و باعث انسجام جامدات مولکولی میشود
-
exchange interaction
برهمکنش تبادلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] برهمکنش ذرات بنیادی که با تبادل یک یا چند بوزون صورت میگیرد