کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کندزبانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کندزبانی
لغتنامه دهخدا
کندزبانی . [ ک ُزَ ] (حامص مرکب ) لکنت زبان . (فرهنگ فارسی معین ).
-
جستوجو در متن
-
لکنت
واژگان مترادف و متضاد
زبانپریشی، زبانگرفتگی، کندزبانی، گرفتگیزبان، منومن
-
لکنت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: لکنة] ‹لکنه› (پزشکی) loknat ۱. گرفتن زبان هنگام حرف زدن.۲. کندزبانی.
-
عجمت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: عجمة] [قدیمی] 'ojmat کندزبان بودن؛ لکنت زبان داشتن؛ کندزبانی؛ لکنت زبان.
-
رتة
لغتنامه دهخدا
رتة. [ رُت ْ ت َ ] (ع اِمص ) کندزبانی که بیان سخن را نتواند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). درماندگی در سخن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تته پته کردن .
-
الکنی
لغتنامه دهخدا
الکنی . [ اَ ک َ ] (حامص ) (از: الکن عربی + یاء مصدری فارسی ). کندزبانی . الکن بودن . لکنت . رجوع به الکن شود : عالی عبارت خوش عذب فصیح تواز الکن الکنی برد از ابکم ابکمی .
-
لکنت
لغتنامه دهخدا
لکنت . [ ل ُن َ ] (ع اِمص ) لکنه . گرفتگی زبان در هنگام سخن گفتن که به هندی هکلانا گویند. (غیاث ). درماندن به سخن . (منتهی الارب ). لکن . لکنونة. لکونة. کندی زبان . کندزبانی . از کارماندگی . کلته . زبان شکستگی . عی ّ در لسان . گرفته زبانی . درماندگی ...