کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کندخاطر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کندخاطر
لغتنامه دهخدا
کندخاطر. [ ک ُ طِ ] (ص مرکب ) بلید. کندذهن . دیرفهم .
-
جستوجو در متن
-
رباجة
لغتنامه دهخدا
رباجة. [ رَ ج َ ] (ع مص ) گول و کندخاطر گردیدن . (ناظم الاطباء). کندذهن بودن . (اقرب الموارد).
-
موتانة
لغتنامه دهخدا
موتانة. [ م َ ن َ ] (ع ص ) امراءة موتانةالفؤاد؛ زن کندخاطر. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به موتان شود.
-
لخمة
لغتنامه دهخدا
لخمة. [ ل َ خ َ م َ ] (ع ص ) مرد گران روح کندخاطر افسرده دل ناکس . (منتهی الارب ).
-
لخمة
لغتنامه دهخدا
لخمة. [ ل ُ خ َ م َ ] (ع ص ) لَخَمَة. مرد گران روح کندخاطر افسرده دل ناکس . (منتهی الارب ).
-
جثامة
لغتنامه دهخدا
جثامة. [ ج َث ْ ثا م َ ] (ع ص ) بلید و کندخاطر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پلیدی و کندخاطر. (آنندراج ). || مهتر حلیم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || خوابناک که از جانجنبد و سفر نکند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). فلان جثامة لاینهض للم...
-
نویم
لغتنامه دهخدا
نویم . [ ن َ ] (ع ص ) مرد کندخاطر نادان ، یا گمنام بی اعتبار. (منتهی الارب ). مغفل ، و گفته اند خامل . (از اقرب الموارد). نُوَمَة. (از اقرب الموارد).
-
هداء
لغتنامه دهخدا
هداء. [ هَِ ] (ع مص ) (از «هَدی ») عروس را به خانه آوردن . || فرستادن عروس را به خانه ٔ شوی . || پیش درآمدن . || پیشی گرفتن . || (ص ) سست . || کندخاطر. (منتهی الارب ).
-
هدب
لغتنامه دهخدا
هدب . [ هَُ دُب ب ] (ع ص )کندخاطر عاجز. (منتهی الارب ). گول . || گران جان گران سنگ . (منتهی الارب ). ثقیل . (اقرب الموارد).
-
بلندم
لغتنامه دهخدا
بلندم . [ ب َ ل َ دَ ] (ع ص ، اِ) مرد کندخاطر گران سنگ مضطرب خلقت . (منتهی الارب ). بِلدام . بِلدامة. رجوع به بلدام شود.
-
نومة
لغتنامه دهخدا
نومة. [ م َ ] (ع ص ) رجل نومة؛ مرد بی اعتبار گمنام . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به نُوَمَة شود. || مرد کندخاطر نادان . (ناظم الاطباء). رجوع به نُوَمَة شود.
-
ابلد
لغتنامه دهخدا
ابلد. [ اَ ل َ ] (ع ص ) گشاده ابرو. (تاج المصادر بیهقی ). || کندخاطر. || مرد بزرگ جثه . مرد بزرگ خلقت . || (ن تف ) کندتر. بلیدتر. - امثال : ابلد من ثور . ابلد من سلحفاة .
-
موتان
لغتنامه دهخدا
موتان . [ م َ ] (ع ص ، اِ) بی جان ، خلاف حیوان . گویند اشتر الموتان و لاتشترالحیوان ؛ یعنی خریداری کن اراضی و خانه ودکان و جز آن را، و خریداری مکن برده و ستور و مانند آن را. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بی جان ، خلاف حیوان . (آنندراج ). غیر ذی ر...
-
بلید
لغتنامه دهخدا
بلید. [ ب َ ] (ع ص ) کند. کندخاطر. (منتهی الارب ). کاهل و کند. (دهار). کندذهن . (غیاث ). ضد ذکی و فطن . (از اقرب الموارد). کودن . بی وقوف . (ناظم الاطباء). سست خاطر. کندخاطر. کندفهم . دیریاب . دیرفهم . دیربرخورد. خنگ . کورذهن . کاهل و کسلان . (زمخشری...