کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کنجر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کنجر
لغتنامه دهخدا
کنجر. [ ک َ ج َ ] (اِ) اسم فارسی خرشف است . (فهرست مخزن الادویه ). به فارسی کنگر. (از دزی ج 2 ص 492). رجوع به کنگر شود.
-
کنجر
لغتنامه دهخدا
کنجر. [ ک َ ج َ ] (ص ) فیل بزرگ جثه و قوی هیکل جنگی را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (از جهانگیری ) (ناظم الاطباء). همان کنج یعنی فیل بزرگ جثه و ظاهراً به تصحیف خوانده اند.(فرهنگ رشیدی ). مؤلف سراج اللغات گوید: این لفظ هندی است اما در شعر استادان دیده ...
-
واژههای مشابه
-
کنجر و پنجر
لغتنامه دهخدا
کنجر و پنجر. [ ک ِ ج َ رُ پ ِ ج َ] (اِ مرکب ) نشکنج . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
-
جستوجو در متن
-
کنجه
لغتنامه دهخدا
کنجه . [ ک َ ج َ / ج ِ ] (ص ) فیل بزرگ جثه . (آنندراج ) (انجمن آرا). کِنْج . کَنْجَر.