کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کناره دار کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کناره جو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] ka(e)nāreju کنارهگیر؛ آنکه دوری جوید: ◻︎ با می به کنار جوی میباید بود / وز غصه کنارهجوی میباید بود (حافظ: ۱۱۰۹).
-
کناره جویی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] kenārejuy(')i کنارهگیری؛ دوری جستن.
-
کناره گرد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ka(e)nāregard ۱. کسی که در میان جمع نباشد و خود را کنار بکشد.۲. طفیلی.
-
کناره گیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] ka(e)nāregir کسی که از مردم دوری گزیند و گوشهنشینی اختیار کند؛ کنارهجو.
-
کناره گیری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) kenāregiri ۱. کنارهجویی؛ گوشهنشینی.۲. دست برداشتن از کاری.
-
coastline
خط کناره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، زمینشناسی، ژئوفیزیک، مهندسی نقشهبرداری] خطی که حداکثر پیشروی امواج توفانی بر روی ساحل/ کرانه را نشان میدهد
-
کناره گرفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گِ رِ تَ) (مص ل .) عزلت گزیدن .
-
کناره جویی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (حامص .) گوشه نشینی ، از کار دست کشیدن .
-
کناره گیر
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص فا.) عزلت گزیده .
-
ناپیدا کناره
لغتنامه دهخدا
ناپیدا کناره . [ پ َ / پ ِ ک ِ رَ / رِ ] (ص مرکب ) ناپیداکرانه . بی پایان . غیرمحدود : در این دریای ناپیدا کناره که غیر از غرق گشتن نیست چاره .وحشی .
-
بی کناره
لغتنامه دهخدا
بی کناره . [ ک َ / ک ِ رَ / رِ ] (ص مرکب ) (از: بی + کناره ) بی کنار. بی اندازه . بی حد. بی کرانه . || سخت بسیار. فراوان : بی طاعتی داد این جهان پر اَز نعیم بی مرش وین بی کناره جانورگشتند بنده یکسرش . ناصرخسرو.وگر با سرشبان خلق صحبت کرد خواهی توکناره...
-
کناره گیر
دیکشنری فارسی به عربی
بعيد
-
کناره گیری
دیکشنری فارسی به عربی
استقالة , تجنب , تنازل , عزلة
-
کناره گرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
اشتغل
-
lateral border of foot, fibular border of foot, margo lateralis pedis, margo fibularis pedis, peroneal border of foot, fibular margin of foot
کنارۀ خارجی پا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] لبۀ خارجی پا که از پاشنه تا انگشت کوچک امتداد دارد