کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کناره جستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
lateral border of foot, fibular border of foot, margo lateralis pedis, margo fibularis pedis, peroneal border of foot, fibular margin of foot
کنارۀ خارجی پا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] لبۀ خارجی پا که از پاشنه تا انگشت کوچک امتداد دارد
-
medial border of foot, tibial border of foot, margo medialis pedis, margo tibialis pedis
کنارۀ داخلی پا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] لبۀ داخلی پا که از پاشنه تا انگشت شست امتداد دارد
-
margo medialis antebrachii
کنارۀ داخلی ساعد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ← کنارۀ زند داخلی ساعد
-
lateral border of forearm
کنارۀ زند خارجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ← کنارۀ زند خارجی ساعد
-
radial border of forearm, margo radialis antebrachii, margo lateralis antebrachii
کنارۀ زند خارجی ساعد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] خطی فرضی در خارجیترین قسمت ساعد که سطح پیشین و پسین ساعد را از هم جدا میکند متـ . کنارۀ زند خارجی lateral border of forearm
-
ulnar border of forearm, margo ulnaris antebrachii, ulnar margin of forearm
کنارۀ زند داخلی ساعد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] خطی فرضی در داخلیترین قسمت ساعد که سطح پیشین و پسین ساعد را از هم جدا میکند متـ . کنارۀ داخلی medial border، کنارۀ داخلی ساعد margo medialis antebrachii
-
wraparound bumper
سپر کنارهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] شکل جدیدی از سپر که برای محافظت بیشتر از بدنه تا نزدیک چرخها امتداد دارد
-
limbic system
دستگاه کنارهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مجموعهای از ساختارهای مغزی که در تمام پستانداران وجود دارد و در انجام عمل بویایی و فعالیتهای دیگر مانند اَعمال خودفرمان و بروز هیجان و سایر رفتارها دخالت دارد
-
کناره دار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حاشية
-
کناره گیری کردن
دیکشنری فارسی به عربی
انفصل , تقاعد , تنازل
-
کناره گیری کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أحْجَمَ
-
جستوجو در متن
-
اعتزال جستن
لغتنامه دهخدا
اعتزال جستن . [ اِ ت ِ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) کناره گیری کردن . دوری کردن . عزلت گزیدن . انزوا جستن . رجوع به اعتزال شود.
-
انزوا جستن
لغتنامه دهخدا
انزوا جستن . [ اِ زِ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) گوشه نشینی اختیار کردن . (ناظم الاطباء). عزلت اختیار کردن . منزوی شدن . گوشه گرفتن . کناره گرفتن . معتزل شدن . (از یادداشتهای لغت نامه ).
-
انزوا
لغتنامه دهخدا
انزوا. [ اِ زِ ] (ع اِمص ) گوشه نشینی و کناره جویی از مردم و خانه نشینی . (ناظم الاطباء). گوشه نشینی و یک سو شدن از خلق . (غیاث اللغات ). گوشه گیری . گوشه گرفتن ازخلق . (یادداشت مؤلف ). کناره گیری . عزلت . اعتزال . اعتزال جستن . منزوی شدن . انعزال ....
-
کران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: kanār] [قدیمی] karān ۱. جای پایان یافتن چیزی؛ کرانه؛ کنار؛ کناره.۲. طرف؛ سو؛ جهت.۳. پایان؛ انتها: ◻︎ غم زمانه که هیچش کران نمیبینم / دواش جز می چون ارغوان نمیبینم (حافظ: ۷۱۶).〈 کران تا کران: از این سو تا آن سو؛ همه جا.〈 کر...