کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کم و بیش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
microaerophile
کمهوادوست1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] باکتری هوازی اجباریای که برای رشد به غلظتی از اکسیژن، پایینتر از غلظت اتمسفر نیاز دارد
-
microaerophilic
کمهوادوست2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ویژگی باکتری هوازی اجباریای که برای رشد به غلظتی از اکسیژن، پایین از غلظت اتمسفر نیاز دارد
-
dehydration
کمآبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] وضعیتی ناشی از کاهش میزان آب بدن
-
oliguria
کمادراری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] کمتر از حد بهنجار بودن تولید یا دفع پیشاب
-
hypoxia
کماکسیژنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] کمی عرضۀ اکسیژن به بافتها
-
low vision
کمبینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] نوعی نارسایی که در آن توانایی بینایی بهشدت کاهش مییابد
-
hypotrophic
کمپرورد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] دارای کمپروردگی یا مربوط به آن
-
hypotrophy, abiotrophy
کمپروردگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] رشد ناکافی یاختهها در نتیجۀ تغذیۀ ناقص
-
hypophagia
کمخواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مصرف کم مواد غذایی بهنحو غیرطبیعی
-
oligomenorrhea
کمدشتانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] دشتانی که مقدار یا دفعات آن کمتر از حالت بهنجار باشد
-
hypopnea
کمدَمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] تنفس سطحیتر یا کندتر از حالت عادی
-
کم نظیر
فرهنگ واژههای سره
کم مانند، بی مانند
-
کم بها
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) kambahā کمقیمت؛ کمارزش.
-
کم پر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) (زیستشناسی) kampar ویژگی گلی که گلبرگهای آن کم است.
-
کم حوصله
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] kamho[w]sele بیصبر؛ بیطاقت؛ ناشکیبا.