کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کمیت اصلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
base quantity
کمیت اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] کمیتی فیزیکی که یکای آن در دستگاه اندازهگیری معین، مستقل از کمیتهای فیزیکی دیگر تعریف میشود
-
واژههای مشابه
-
کُمیت
لهجه و گویش بختیاری
komit اسب خرمایىرنگ.
-
گلگون کمیت
لغتنامه دهخدا
گلگون کمیت . [ گ ُ ک ُ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) کنایه از شراب سرخ است ، زیرا کمیت نام رنگی از اسب است و شراب را نیز گویند. (آنندراج ) : نقره خنگ صبح را در تاخت سلطان ختن ساقیا گلگون کمیتت را به میدان درفکن ؟؟ (از آنندراج ).
-
extensive quantity
کمیت افزایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] کمیتی که در ترکیب دو سامانۀ ترمودینامیکی رفتار جمعپذیر داشته باشد
-
pivotal quantity
کمّیت محوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] تابعی از مقادیر نمونهای و یک یا چند پارامتر که توزیع آن مستقل از آن پارامتر یا پارامترها باشد
-
intensive quantity
کمیت ناافزایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] کمیتی ترمودینامیکی که مقدار آن، برخلاف کمیت افزایشی، در قسمتهای متفاوت سامانۀ ترمودینامیکیِ همگن یکسان است
-
تلخ کمیت
لغتنامه دهخدا
تلخ کمیت . [ ت َ ک ُ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) کمیتی که رنگش مایل به سیاهی باشد. (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
observable quantity
کمیت مشاهدهپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] هر کمیت فیزیکی قابلاندازهگیری
-
scalar quantity
کمیت نردهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] کمیتی که فقط مقدار داشته باشد
-
جستوجو در متن
-
base unit
یکای اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] یکای اندازهگیری کمیت اصلی در هر دستگاه اندازهگیری
-
uncertainty principle
اصل عدم قطعیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] اصلی که براساس آن دقت زیاد در اندازهگیری یک کمیت به خطا در اندازهگیری کمیت همیوغ آن میانجامد
-
dimensions
ابعاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] حاصل ضربی از کمیتهای اصلی فیزیک با توانهای مربوط، برای بیان طبیعت کیفی یک کمیت فیزیکی
-
derived unit
یکای فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] یکای اندازهگیری کمیت فرعی که از ترکیب یکاهای اصلی حاصل میشود