کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کمیاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کمیاب
/kamyāb/
معنی
ویژگی هرچیزی که بهآسانی به دست نیاید.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
شاذ، طرفه، کمبود، نادره، نادر، نایاب ≠ وافر
دیکشنری
close, rara avis, rare, recherché, scarce, tight, uncommon
-
جستوجوی دقیق
-
کمیاب
واژگان مترادف و متضاد
شاذ، طرفه، کمبود، نادره، نادر، نایاب ≠ وافر
-
کمیاب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) kamyāb ویژگی هرچیزی که بهآسانی به دست نیاید.
-
کمیاب
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (ص مر.) نادر، ناپیدا.
-
کمیاب
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: kamyâb طاری: kamyâb طامه ای: kam طرقی: kamyâb کشه ای: kam نطنزی: kam
-
کمیاب
دیکشنری فارسی به عربی
فضول , نادر
-
واژههای مشابه
-
scarce mRNA
رِناپ کمیاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← رِنای پیک کمیاب
-
scarce messenger RNA
رِنای پیک کمیاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] رِناپی که نسخههای اندکی از آن در یاخته یافت میشود اختـ . رِناپ کمیاب scarce mRNA
-
rare-earth elements, REE
عناصر خاکی کمیاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی، شیمی] عناصری با عدد اتمی 57 تا 71 که دارای ویژگیهای شیمیایی یکسانی هستند
-
جستوجو در متن
-
نادر
فرهنگ واژههای سره
کمیاب
-
rarety
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمیاب
-
quantitativeness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمیاب بودن
-
کم پیدا
لهجه و گویش تهرانی
کمیاب
-
ساناز
فرهنگ نامها
بی مانند، کمیاب، نام گل