کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کمکزادآوری پزشکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کمک خواستن
لغتنامه دهخدا
کمک خواستن . [ ک ُ م َ خوا / خا ت َ ] (مص مرکب ) مدد خواستن از کسی . (فرهنگ فارسی معین ). کمک طلبیدن .
-
کمک طلبیدن
لغتنامه دهخدا
کمک طلبیدن . [ ک ُ م َ طَ ل َ دَ ] (مص مرکب ) کمک خواستن . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کمک خواستن شود.
-
کمک فنر
لغتنامه دهخدا
کمک فنر. [ ک ُ م َ ف َ ن َ ] (اِ مرکب ) آلتی است که برای کمک کردن به فنرهای اتومبیل روی اسکلت آن نصب می شود. ساختمان آن به شکل پیستونی است که در داخل یک لوله حرکت می کند. در درون لوله مقداری روغن موجود است و کمک فنر هنگام باز شدن به سرعت بازمی گردد، ...
-
کمک کردن
لغتنامه دهخدا
کمک کردن . [ ک ُ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) یاری دادن (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
کمک گرفتن
لغتنامه دهخدا
کمک گرفتن . [ ک ُ م َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب )یاری گرفتن . مدد حاصل کردن به مال و نیرو. یاری و مدد بدست آوردن از کسی . از حمایت کسی برخوردار شدن .
-
کمکآنزیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] ← کمکزیمایه
-
cosolvent
کمکحلاّل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] حلاّلی که در یک فرایند شیمیایی به حلاّل اصلی افزوده میشود تا قدرت حلاّلیت آن را افزایش دهد
-
copilot
کمکخلبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] خلبانی که برای کمک به خلبانیک مأمور میشود؛ این شخص میتواند درجۀ خلبانیک هم داشته باشد
-
addition agent, addition 2
کمکذوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] 1. هر مادهای که برای ایجاد مشخصات مورد نظر آلیاژ به بار کوره یا پاتیل اضافه میشود 2. مادۀ واسطی که به حمام آبکاری افزوده میشود
-
filter aid
کمکصافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی شیمی] پودر یا دانههای بیاثر، مثل خاک یا ماسه، که با افزودن آن به محلول بر سرعت و کیفیت صافش افزوده میشود
-
کمکمنعقدساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی محیطزیست و انرژی] ← کمکمنعقدکننده
-
coagulant aid
کمکمنعقدکننده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی محیطزیست و انرژی] موادی نظیر سیلیس و خاکسنگ و پلیالکترولیت (polyelectrolyte) و رس که برای کمک به انعقاد به آب اضافه میکنند متـ . کمکمنعقدساز
-
کمک کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اشعر بالارتياح , ساعد , سهل , مساعدة , يد
-
کمک خلبان
دیکشنری فارسی به عربی
مساعد الطيار
-
کمک کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أَجارَ