کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کمپوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کمپوت
/kompo[u]t/
معنی
۱. میوهای که در شربت قند پخته شود.
۲. کنسرو این مادۀ خوراکی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
compote, conserve, preserve
-
جستوجوی دقیق
-
کمپوت
لغتنامه دهخدا
کمپوت . [ ک ُ] (فرانسوی ، اِ) میوه ای که در شربت قند یا شکر پخته شده ، و آن اقسامی دارد: کمپوت آلبالو، کمپوت به ، کمپوت توت فرنگی ، کمپوت تمشک ، کمپوت سیب ، کمپوت گلابی ، کمپوت گوجه . (فرهنگ فارسی معین ). کمپت . خوشاب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
کمپوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: compote] kompo[u]t ۱. میوهای که در شربت قند پخته شود.۲. کنسرو این مادۀ خوراکی.
-
کمپوت
فرهنگ فارسی معین
(کُ) [ فر. ] (اِ.) میوه ای که در شربت قند یا شکر پخته باشند.
-
واژههای مشابه
-
کمپوت سازی
لغتنامه دهخدا
کمپوت سازی . [ ک ُ ] (حامص مرکب ) ساختن و تهیه کردن کمپوت . و رجوع به کمپوت شود. || (اِ مرکب ) کارخانه ای که در آنجا کمپوت سازند.
-
جستوجو در متن
-
compotes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمپوت ها، کمپوت، خوشاب
-
compot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمپوت
-
rompu
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمپوت
-
fruit compote
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمپوت میوه
-
خوشاب
واژگان مترادف و متضاد
۱. آبدار، پرآب ۲. تازه، تر ۳. خوشآبورنگ ۴. کمپوت
-
کمپت
لغتنامه دهخدا
کمپت . [ ک ُ پ ُ ] (فرانسوی ، اِ) خوشاب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کمپوت شود.
-
زغال اخته
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ تِ) (اِمر.) درختچه ای است با برگ های کوچک ، میوة آن سرخ رنگ و گوشت دار شبیه سنجد است که از آن کمپوت و مربا درست می کنند یا به صورت خشک شده مصرف می کنند.
-
خوشاب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xo(u)šāb ۱. کمپوت.۲. آبدار؛ تروتازه: میوۀ خوشاب.۳. [قدیمی] خوشآبورنگ (بیشتر در صفت جواهر مخصوصاً مروارید).
-
آناناس
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) درخت کوچکی که در آمریکا و بعضی کشورهای اروپایی می روید. برگ هایش دراز و گل هایش خوشه ای است ، میوه اش درشت و لذیذ است . از آن کمپوت ، مربا و ترشی هم درست می کنند، عین الناس ، قشطه .