کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کمونیست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کمونیست
/komonist/
معنی
طرفدار مکتب کمونیسم.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
communist, Bolshevik, red
-
جستوجوی دقیق
-
کمونیست
لغتنامه دهخدا
کمونیست . [ ک ُ مو / م ُ ] (فرانسوی ، ص ) اشتراکی . شیوعی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). پیرو مسلک و عقیده ٔ کمونیزم . و رجوع به کمونیزم شود.
-
Communist 1
کمونیست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، جامعهشناسی، علوم سیاسی و روابط بینالملل] فرد معتقد به کمونیسم
-
کمونیست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فرانسوی: communiste] (سیاسی) komonist طرفدار مکتب کمونیسم.
-
کمونیست
دیکشنری فارسی به عربی
احمر
-
واژههای مشابه
-
كمونیست
دیکشنری فارسی به عربی
الشيوعي
-
جستوجو در متن
-
commie
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمدی، کمونیست، مخفف کلمه کمونیست
-
communisteries
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمونیست ها
-
anticommunists
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضد کمونیست ها
-
excommunicators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمونیست ها
-
الشيوعي
دیکشنری عربی به فارسی
كمونيست
-
انبازگرا
واژهنامه آزاد
کمونیست.
-
Communist China
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمونیست چین
-
partialist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حزب کمونیست