کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کمرشمشیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کمرشمشیر
/kamaršamšir/
معنی
کمربندی که شمشیر را بر آن میآویختند: ◻︎ بناتالنعش کرد آهنگ بالا / به کردار کمرشمشیر هرقل (منوچهری: ۶۶).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کمرشمشیر
لغتنامه دهخدا
کمرشمشیر. [ ک َ م َ ش َ ] (اِ مرکب ) کمربندی که بر آن شمشیر می آویزند. (فرهنگ فارسی معین ). کمری که شمشیر را بدان آویزند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و دوم صورت جبار، ای بزرگ منش ، چون مردی است کمرشمشیر بسته . (التفهیم ص 93).بنات النعش کرد آهنگ بال...
-
کمرشمشیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kamaršamšir کمربندی که شمشیر را بر آن میآویختند: ◻︎ بناتالنعش کرد آهنگ بالا / به کردار کمرشمشیر هرقل (منوچهری: ۶۶).
-
جستوجو در متن
-
کمرخنجر
لغتنامه دهخدا
کمرخنجر. [ ک َ م َ خ َ ج َ ] (اِ مرکب ) کمربندی که خنجر بر آن آویزند. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کمرترکش و کمرشمشیر شود.