کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کمبل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کمبل
واژهنامه آزاد
در زبان گوشکی به معنی شکم ملوس و گرد و قلمبه است
-
جستوجو در متن
-
چارآسیاب
لغتنامه دهخدا
چارآسیاب . (اِخ ) از توابع کوهکیلویه است این بلوک طولش از لیراوی الی رودخانه ٔ خرسان تخمیناً چهل فرسخ واز باشت تا جایزان بیست و شش فرسنگ میباشد. دو رودخانه ٔ عظیم از کوه کوهکیلویه از طرف مغرب کردستان و از جانب مشرق خیرآباد و دو رودخانه ٔ کوچک یکی از ...
-
کملی
لغتنامه دهخدا
کملی . [ ک َ ] (اِ) بافته ٔ پشمینه ٔ درشت و خشن که فقرا و مردم فرومایه پوشند و در هند به همین نام خوانند و کنبلی نیز گویند. (فرهنگ رشیدی ). جامه و بافته ٔ پشمی بسیار درشت و خشن را گویند که فقرا و درویشان و مردم فرومایه پوشند و به زبان هندی نیز همین م...