کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کمان 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
bow 2
کمان 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] قطعۀ منحنیشکلی از پلاستیک یا هر مادۀ کشسان دیگر که دو سر آن بهوسیلۀ زه به هم متصل شده است
-
واژههای مشابه
-
کمان کشی
لغتنامه دهخدا
کمان کشی . [ ک َ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) عمل کمان کش . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کمان کش شود.
-
کمان کش
لغتنامه دهخدا
کمان کش . [ ک َ ک َ / ک ِ ] (اِ مرکب ) کش و قوس . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ظاهراً گشودن دستها به هنگام خمیازه چونانکه تیرانداز کمان را کشد : و از خصایص و خوارق عادات او آن بود که هرگز... آب دهن و بلغم ... نداشت و خمیازه و کمان کش ننمود.(تذکرةالائ...
-
کمان کش
لغتنامه دهخدا
کمان کش . [ ک َ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) کماندار و تیرانداز. (ناظم الاطباء). کمان کشنده . کسی که کمان را بکشد و به کار برد. (فرهنگ فارسی معین ) : گر حور زره پوش بود ماه کمان کش گر سرو غزل گوی بود کبک قدح خوار. رودکی .ز لشکر کمان کش نبودی چواوی نه از نا...
-
چرخ کمان
لغتنامه دهخدا
چرخ کمان . [ چ َ ک َ ] (اِ مرکب ) نوعی از کمان سخت . (آنندراج ). کمان زوردار. (ناظم الاطباء).
-
کمان حلاجی
واژهنامه آزاد
کمان پنبه زنی.
-
جستوجو در متن
-
منحنی
فرهنگ واژههای سره
کمان، کمان
-
کمانگر
فرهنگ نامها
(تلفظ: kamāngar) (در قدیم) کمان ساز ، آن که کمان میسازد ، سازندهی کمان .
-
قواس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] qavvās ۱. کمانساز؛ کمانفروش.۲. کماندار؛ کمانگیر.
-
crossbows
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کراوات، کمان پولادی، کمان زنبورکی
-
crossbow
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کراوات، کمان پولادی، کمان زنبورکی
-
چرخ انداز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [قدیمی] čarx[']andāz کمانگیر؛ کماندار؛ تیرانداز.
-
چکاوگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چگاوهگاه› [قدیمی] čakāvgāh گوشۀ کمان که زه کمان به آن بسته میشود.