کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کمانه کشی چنگسان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کمانه بالا
لغتنامه دهخدا
کمانه بالا. [ ک َ ن ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاکاوند است که در بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع است و 360 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
کمانه کردن
لغتنامه دهخدا
کمانه کردن . [ ک َ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بازگشتن گلوله پس از خوردن به نشانه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). برخوردن تیر و گلوله و چیزهای سریعالسیر به مانع و بازگشت کردن یا تغییر مسیر دادن آن . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ).
-
bowing
کمانهکشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] به صدا درآوردن زههای سازهای کمانهای با کمانه
-
مته کمانه
لهجه و گویش تهرانی
متهای که با کمان میچرخد.
-
col legno (it.)
اجرای چوبکمانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] شیوهای برای نواختن سازهای زهیِ کمانهای که در آن به جای زه کمانه از چوب کمانه استفاده میشود متـ . چوبکمانهای
-
چوبکمانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← اجرای چوبکمانهای
-
col legno battuto (it.)
چوبکمانهای زنشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی اجرای چوبکمانهای که در آن صوت با زدن چوب کمانه بر روی سیمها ایجاد میشود
-
col legno tratto (it.)
چوبکمانهای کششی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی اجرای چوبکمانهای که در آن صوت با کشیدن چوب کمانه بر روی سیمها ایجاد میشود
-
bowed instruments
سازهای کمانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] دستهای از سازهای زهی که زههای آنها با استفاده از کمانه به صدا درمیآید متـ . مجرورات
-
ده سفید کمانه سرخ
لغتنامه دهخدا
ده سفید کمانه سرخ . [ دِه ْ س ِ ک َ ن َ / ن ِ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 18هزارگزی جنوب الیگودرز. دارای 130 تن سکنه است . آب آن از قنات تأمین می شود. راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...