کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کمادریوس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کمادریوس
/kamādaryus/
معنی
گیاهی با برگهای ریز شبیه برگ بلوط، طعم بسیارتلخ، گلهای ریز و بنفش، و ریشۀ ارغوانیرنگ که بیشتر در سنگلاخها میروید؛ بلوطالارض.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کمادریوس
لغتنامه دهخدا
کمادریوس . [ ک َ دَ ] (معرب ، اِ) لغتی است یونانی و معنی آن به عربی بلوط الارض باشد و آن گیاهی است سبزرنگ و بسیار تلخ و آن را در ابتدای استسقا دهند نافع است . (برهان ) (آنندراج ). مأخوذ از یونانی ، بلوط الارض . (منتهی الارب ). کماذریوس ، معرب از یون...
-
کمادریوس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از یونانی] ‹قامادریوس، خامادریوس› (زیستشناسی) [قدیمی] kamādaryus گیاهی با برگهای ریز شبیه برگ بلوط، طعم بسیارتلخ، گلهای ریز و بنفش، و ریشۀ ارغوانیرنگ که بیشتر در سنگلاخها میروید؛ بلوطالارض.
-
جستوجو در متن
-
خامادریوس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] (زیستشناسی) xāmādariyus = کمادریوس
-
کماذریوس
لغتنامه دهخدا
کماذریوس . [ ک َ ذَ ] (معرب ، اِ) رجوع به کمادریوس شود.
-
مانداروی تلخ
لغتنامه دهخدا
مانداروی تلخ . [ ی ِ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مریم نخودی . رجوع مریم نخودی و کمادریوس شود.
-
کامادریوس
لغتنامه دهخدا
کامادریوس . (یونانی ، اِ) بلوطالارض . کمادریوس . گل خنو. مریم نخودی آریه . (دزی ج 2 ص 435). رجوع به فرهنگ نفیسی در کلمه ٔ eeَGermandr شود.
-
طوفریوس
لغتنامه دهخدا
طوفریوس . [ ف َ ] (معرب ، اِ) نوعی از کماذریوس است . طوقوریوس . (فهرست مخزن الادویه ). نوعی از کماذریون است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). نوعی از کمادریوس است و آن گیاهی باشد سبزرنگ بسیار تلخ و بشیرازی زبان داروی تلخ گویند. (برهان ).
-
خامادریوس
لغتنامه دهخدا
خامادریوس . [ دَرْ ] (معرب ، اِ) کلمه ای است یونانی و معنی آن بعربی بلوطالارض باشدو آن گیاهی است سبزرنگ بغایت تلخ . ابتدای استسقا رانافع باشد و آن را کمادریوس هم گویند. (ابن بیطار) (برهان قاطع) (آنندراج ). کماذریون . (ناظم الاطباء).
-
یربه
لغتنامه دهخدا
یربه . [ ی ِ ب َ ] (اسپانیایی ، اِ) به عجمیه ٔ اندلس به معنی گیاه است و آن شکسته ٔ کلمه ٔ لاتین هربا ست . در زبان محلی اسپانیااین کلمه جزء اول بعضی اسامی گیاهان است مثل یربه شانه و غیره ، و به معنی گیاه است . (یادداشت مؤلف ).- یربه ٔ اسبلینی ؛ طوقر...
-
بلوطالملک
لغتنامه دهخدا
بلوطالملک .[ ب َل ْ لو طُل ْ م َ ل ِ ] (ع اِ مرکب ) جوز، و گویند شاه بلوط. (از اقرب الموارد). شاه بلوط و گویند گردکان .(الفاظ الادویة). شاه بلوط. (اختیارات بدیعی ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (مخزن الادویة). جوز، و برخی آن را شاه بلوط دانند. و برخی بلوطالمل...
-
بلوطالارض
لغتنامه دهخدا
بلوطالارض . [ ب َل ْ لو طُل ْ اَ ] (ع اِ مرکب ) گیاهی است که برگ آن به برگ کاسنی ماند. (منتهی الارب ). گیاهی است که برگ آن به هندباء ماند. (از اقرب الموارد). اسمی است مشترک بر کمادریوس و بربیخ . نباتی که برگش مثل برگ کاسنی عریض و منبت او ریگزارها. (ا...
-
اسقولوفندریون
لغتنامه دهخدا
اسقولوفندریون . [ اِف َ ] (معرب ، اِ) اسقولوفندیریون و اسقوروفندیولون بیخ کبر رومیست و تفسیر اوصهاربخت چنین کرده است و معتقد او و ابومعاذ آن است که نام او اسقردیوس است . و اورباسیوس گوید که او خنثی است و بیخ خنثی اسراش بود و ابومعاذ از ارباسیوس مثل ا...
-
ذهب
لغتنامه دهخدا
ذهب . [ ذَ هََ ] (ع اِ) زر. طلا عقیان . ذَهبة. تبر. عسجد. سام . عین . نضر. ج ، اَذهاب ، ذُهوب . ذُهبان ، ذِهبان . یکی از اجساد کیمیاگران و ارباب صناعت کیمیا از آن بشمس کنایت کنند. (مفاتیح العلوم خوارزمی ) : من برون آیم به برهانها ز مذهبهای بدپاکتر ز ...