کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلگرایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kol روستا؛ دِه.
-
کل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: کُلّ] kol[l] همه؛ تمام.
-
کل
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (ص .) منحنی ، کج ، کجی ، انحناء.
-
کل
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) ده ، روستا.
-
کل
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص .) کوتاه ، ناقص ، کند. مق - . تیز.
-
کل
فرهنگ فارسی معین
(کَ) [ طبر. ] (اِ.) نرینة جمیع حیوانات از قبیل گاو و گوسفند.
-
کل
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (ص .) بی مو، مخفف کچل .
-
کل
فرهنگ فارسی معین
(کُ لّ) [ ع . ] (اِ.) همه ، همگی .
-
کل
فرهنگ فارسی معین
(کَ لّ) [ ع . ] (اِ.) گرانبار شدن ، سنگینی .
-
کل
دیکشنری عربی به فارسی
همه , تمام , کليه , جميع , هرگونه , همگي , همه چيز , داروندار , يکسره , تماما , بسيار , بمعني (غير) و (ديگر) , هر يک , هريک از , هريکي , هر , خوردن , مصرف کردن , تحليل رفتن , هرکس , هرکه , هرکسي , درست , دست نخورده , کامل , بي خرده , سراسر , سالم
-
کُلِّ
فرهنگ واژگان قرآن
همه - کل (اصل در معناي اين کلمه احاطه داشتن است مجموع هر چيزي را هم که کُل ميخوانند ، براي اين است که به همه اجزا احاطه دارد ، يک فرد سربار جامعه را هم اگر کـَل بر جامعه تعبير ميکنند ، براي اين است که سنگينيش بر جامعه احاطه دارد)
-
کَلٌّ
فرهنگ واژگان قرآن
سربار(معناي عبارت" هو کل علي مولاه "اين است که او سربار سرپرست خويش است وبار و عيال کسي است که امورش را تدبير ميکند و او خودش نميتواند امور خود را تدبير کند )
-
کَلَ
لهجه و گویش گنابادی
kala در گویش گنابادی یعنی باغچه
-
کِلِّ
لهجه و گویش گنابادی
kelle در گویش گنابادی یعنی سر ، ابتدا ، آغاز ، اول
-
کل
دیکشنری فارسی به عربی
اصلع , مجموع