کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلیوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کلیوی
/kolyavi/
معنی
مربوط به کلیه: بیماریهای کلیوی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
renal
-
جستوجوی دقیق
-
کلیوی
لغتنامه دهخدا
کلیوی . [ ک ُل ْ ی َ وی / وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به کلیه . (فرهنگ فارسی معین ) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کلیه شود.- غده های (غدد) فوق کلیوی . رجوع به غدد فوق کلیوی شود.
-
کلیوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به کلیَّة) [عربی: کلیویّ] kolyavi مربوط به کلیه: بیماریهای کلیوی.
-
کلیوی
فرهنگ فارسی معین
(کُ یَ) [ ع . ] (ص نسب .) مربوط یا منسوب به کلیه .
-
واژههای مشابه
-
reniform, kidney-shaped
کلیویشکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی به شکل کلیه با پهنایی بیش از طول در گیاهان
-
renal clearance
پاکسازی کلیوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] پاکسازی خون ازطریق کلیه
-
renal nutrition
تغذیۀ کلیوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] تغذیه با هدف برآوردن نیازهای تغذیهای بیماران کلیوی
-
kidney diet, renal diet
رژیم کلیوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] تجویزها و پرهیزهای غذایی برای مبتلایان به بیماریهای کلیوی باتوجهبه شدت و ضعف بیماری
-
لگنچه کلیوی
دیکشنری فارسی به عربی
حوض
-
غدد فوق کلیوی
لغتنامه دهخدا
غدد فوق کلیوی . [ غ ُ دَ دِ ف َ / فُو ق ِ ک ُل ْ ی َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در روی کلیه دو غده ٔ غیر قرینه قرار دارند که نسبت به حیوانات محل آنها فرق می کند این دو غده رابطه ای با کلیه ندارند و همچنین از لحاظ عمل هم اشتراکی با کلیه ها ندارند و اند...
-
adenoma of the adrenal cortex, adrenocortical adenoma
تودغدۀ فوقِکلیوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] تودۀ خوشخیم غدۀ فوقِکلیوی که عموماً کوچک و یکسویه است
-
adrenomegaly
بزرگی غدۀ فوقکلیوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] بزرگ شدن یکی از برگردهها یا هر دوی آنها متـ . بزرگی برگرده
-
adrenotoxin
سم غدۀ فوقکلیوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] هر مادهای که بر برگرده اثرات سمی داشته باش متـ . سم برگرده
-
adrenal gland, glandula suprarenalis, suprarenal gland, adrenal body, glandula adrenalis, suprarenal body, suprarenal capsule, adrenal capsule, epinephros
غدۀ فوقکلیوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] هریک از دو جسم صاف در فضای صفاقی، در رأس هریک از کلیهها که در انسان دو منشأ رویانشناختی متفاوت دارند متـ . برگرده
-
renal solute load
بار مواد محلول کلیوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مقدار مواد زائد نیتروژنی و کانیایی که باید از کلیه دفع شود