کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلین
لغتنامه دهخدا
کلین . [ ک ُ / ک ُ ل َ / ک َ لی ] (اِخ ) منزل اول است از ری برای کسی که قصد خوار را داشته باشد.(از معجم البلدان ). دهی از دهستان فشافویه ٔ بخش مرکزی ری است که در شهرستان تهران واقع است و 555 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1). نام قریه ای ب...
-
واژههای مشابه
-
کلین خونی
لغتنامه دهخدا
کلین خونی . [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ناتل رستاق است که در بخش نور شهرستان آمل واقع است و 185 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
جستوجو در متن
-
Klein
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلین
-
Calvin Klein
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کالوین کلین
-
Melanie Klein
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ملانی کلین
-
Felix Klein
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلیکس کلین
-
Calvin Richard Klein
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کالوین ریچارد کلین
-
کلینی
لغتنامه دهخدا
کلینی . [ ک ُ ل َ / ک َ ] (ص نسبی ) نسبت است به کلین . (از انساب سمعانی ). و رجوع به کلین و ماده ٔ بعد شود.
-
کلیبر
واژهنامه آزاد
(کردی) نام کلیبر را می توان مرکب از "کلی (کلین)" و "بر" گرفت. «کلی» به معنی درشت و بزرگ.
-
گلین
لغتنامه دهخدا
گلین . [ گ ِ ] (اِخ ) نام دیهی است در حوالی ری که قلعه ٔ گلین داشته و منسوب بدانجا را گلینی میخوانده و کلین به کاف عربی همانا معرب آن باشد. و در قاموس گفته گلین بر وزن امین دیهی است از دیههای ری و از آنجا بوده است شیخ حافظ محمدبن یعقوب بن اسحاق کلینی...
-
هریف
لغتنامه دهخدا
هریف . [ هََ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رودبار بخش معلم کلایه ٔ شهرستان قزوین که در 32هزارگزی باختر معلم کلایه واقع و جایی کوهستانی و دارای 315 تن سکنه است . از رودخانه ٔ کلین مشروب میشود. محصول عمده اش غله ،برنج و صیفی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایرا...
-
ابوجعفر
لغتنامه دهخدا
ابوجعفر. [ اَ ج َ ف َ ] (اِخ ) محمدبن یعقوب بن اسحاق کَلینی ، رازی . فقیه و محدث شیعی ، ملقب به ثقةالاسلام . وفات او در بغداد به سال 329 هَ . ق . او راست : کتاب کافی ، یکی از کتب اربعه ٔ حدیث شیعه . کتاب رد بر قرامطه . کتاب تعبیرالرؤیا. کتاب الرجال ...
-
خان لق
لغتنامه دهخدا
خان لق . [ ل ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان فشافویه ٔ بخش ری شهرستان تهران . واقع در 51 هزارگزی جنوب باختری ری و 8 هزارگزی خاور شوسه ٔ قم . این دهکده در جلگه قرار دارد وآب و هوایش معتدل میباشد. سکنه ٔ آنجا 529 تن که مذهب آنها شیعه و زبانشان فارسی است ...