کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلیدداری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلیدداری
لغتنامه دهخدا
کلیدداری . [ ک ِ ] (حامص مرکب ) شغل و عمل کلیددار. (فرهنگ فارسی معین ):و کلیدداری ضریح مبارک نیز به او تعلق داشت . (عالم آرا، از فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کلیددار شود.
-
جستوجو در متن
-
بنی شیبه
لغتنامه دهخدا
بنی شیبه . [ ب َ ش َ ب َ ](اِخ ) نام قبیله ای از عرب و آن اولاد عبدالمطلب است .وجه تسمیه ٔ آن که موی سرش در وقت ولادت سپید بود و بعضی گویند در آن وقت یک موی سپید بر سر داشته . (آنندراج ). نام طایفه ای از اعراب که کلیدداری کعبه به امرپیغمبر با ایشان ب...
-
صبا
لغتنامه دهخدا
صبا. [ ص َ ] (اِخ ) فتح علی خان . وی از مردم کاشان است و در شیراز به سر می برد. هدایت در ریاض العارفین از وی به ملک الشعرا و سلطان البلغا و افصح المتأخرین و المعاصرین تعبیر کند و گوید: آن جناب از اعیان و اشراف شهر کاشان بود و مدتی در شیراز به سر برد...