کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلک آباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلک آباد
لغتنامه دهخدا
کلک آباد. [ ک َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان هریس بخش مرکزی شهرستان سراب است و 676 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
واژههای مشابه
-
کِلْک
لهجه و گویش گنابادی
kelk در گویش گنابادی به انگشت کوچک دست و پا گویند ، زکاوت ، تیزهوشی ، زرنگی ، هوش
-
کُلَک
لهجه و گویش بختیاری
kolak بارش برف kolak iyâ>:برف مىبارد> .
-
کِلِک
لهجه و گویش بختیاری
kelek انگشت.
-
کُلْکْ
لهجه و گویش بختیاری
kolk کُرک.
-
کَلَک
لهجه و گویش تهرانی
تخته شناور روی آب /منقل
-
کَلَک
لهجه و گویش تهرانی
حقه باز
-
کَلَک
لهجه و گویش تهرانی
تخته پاره روی آب با مشک،حقه، منقل سفالی، قایق صاف با تیر چوبی
-
کَلک
لهجه و گویش تهرانی
منقل سفالی
-
کِلک،کَلَک
لهجه و گویش تهرانی
منقل سفالی
-
کلک رشتی ،کلک مرغابی
لهجه و گویش تهرانی
حقه ساده
-
کلک چیدن
لغتنامه دهخدا
کلک چیدن . [ ک َ ل َ دَ ] (مص مرکب ) به نابایستها کاری را به درازا کشیدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
کلک زدن
لغتنامه دهخدا
کلک زدن . [ ک َ ل َ زَ دَ ] (مص مرکب ) تباهی کردن زن . تباه کاری کردن زن . نابسامانی کردن زن . کار نامشروع کردن زن . بکار نامشروع مرتکب بودن (بیشتر درزنان ). عمل بد کردن زن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). منحرف شدن زن و رفیق داشتن و فاسق گرفتن او. (از...
-
کلک عزیزآباد
لغتنامه دهخدا
کلک عزیزآباد. [ ک َ ل َع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سیلاخوراست که در بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع است و 183 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).