کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلکرانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کلک
فرهنگ فارسی معین
(کِ لِ) (اِ.) = کلیک : انگشت کوچک ، خنصر.
-
کلک
فرهنگ فارسی معین
(کَ لَ یا لِ) = کلیک : 1 - (اِ.) بوم ، کوف . 2 - (ص .) شوم ، نامبارک .
-
کلک
فرهنگ فارسی معین
(کِ) چهار دندان تیز در درندگان ؛ ناب .
-
کلک
فرهنگ فارسی معین
(کِ) (اِ.) نی ، قلم نی .
-
کلک
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) چیزی شبیه قایق ساخته شده با چوب و تخته و چند خیک باد کرده .
-
کلک
فرهنگ فارسی معین
(کَ لَ) (اِ.) 1 - نیشتر. 2 - منقل ، آتشدان . 3 - (عا.) حیله و فریب . ؛ ~ کسی را کندن الف - کسی را از میان برداشتن . ب - کسی را با توطئه از کار برکنار کردن . ؛ ~ مرغابی ترفند بسیار زیرکانه .
-
کلک
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِ.) بغل ، آغوش .
-
کلک
فرهنگ فارسی معین
(کَ لَ) (اِ.) پیزر، بردی .
-
کِلْک
لهجه و گویش گنابادی
kelk در گویش گنابادی به انگشت کوچک دست و پا گویند ، زکاوت ، تیزهوشی ، زرنگی ، هوش
-
کلک
دیکشنری فارسی به عربی
قلم
-
کُلَک
لهجه و گویش بختیاری
kolak بارش برف kolak iyâ>:برف مىبارد> .
-
کِلِک
لهجه و گویش بختیاری
kelek انگشت.
-
کُلْکْ
لهجه و گویش بختیاری
kolk کُرک.
-
کَلَک
لهجه و گویش تهرانی
تخته شناور روی آب /منقل
-
کَلَک
لهجه و گویش تهرانی
حقه باز