کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلویان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلویان
لغتنامه دهخدا
کلویان . [ ک ُ ] (اِ) ج ِ کلو. (از فرهنگ فارسی معین ) : اکابر و اشراف و کلویان [ و ] اصناف مراسم نثار و پیشکش بجای آورند. (مطلع السعدین ). و رجوع به کلو شود.
-
جستوجو در متن
-
کلو
لغتنامه دهخدا
کلو. [ ک ُ ] (اِ) کلانتر بازار و ریش سفید و رئیس محله را گویند. (برهان ). کلانتر و رئیس محله و بازار را گویند. در خراسانی و اصفهانی ، کَلو. رئیس محله . کلانتر. (فرهنگ فارسی معین ). شایدمخفف و شکسته ٔ کلان و کلانتر. رئیس بازار. رئیس ده . کدخدا. داروغه...