کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلون در پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلون در
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: kulun طاری: külün-e bar طامه ای: kulun طرقی: külün-e bar کشه ای: külün نطنزی: kolun-e bar
-
واژههای مشابه
-
کَلون
لهجه و گویش تهرانی
بزرگتر، بزرگ
-
کلون بسته
لغتنامه دهخدا
کلون بسته . [ ک ُ ب َ ت َ / ت ِ ] (اِخ ) یکی از قله های رشته ٔ اصلی جبال البرز است و 4200 متر ازسطح دریا ارتفاع دارد. این قله مربوط به کوههای موسوم به لار است که تا قله ٔ دماوند پیش می رود. دره ٔ نور(از شعب رودخانه ٔ هراز) این کوهها را از کوههای شمال...
-
بوسیله کلون محکم کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مزلاج
-
قفل و کلون
فرهنگ گنجواژه
بستن، قفل و کلون کردن.
-
چِفت و کُلُون ،()کردن
لهجه و گویش تهرانی
قفل و بست
-
جستوجو در متن
-
تنبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tambe کلون در؛ چوب پشت در.
-
غلق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] qalaq ۱. قفل یا کلون در.۲. در بزرگ.
-
بسکله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بشکل، بشکله، بشکنه› [قدیمی] baskele چوبی که پشت در خانه بیندازند که در بسته شود؛ کلون پشت در.
-
latchkeys
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاقوها، کلید کلون در، کلید درخانه
-
فردر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹فردره، فرادر› [قدیمی] fardar چوبی که برای جلوگیری از باز شدن در، پشت آن قرار میدادند؛ کلون.
-
تنبه
فرهنگ فارسی معین
(تَ بَ) (اِ.) چوب پشت در، کلون .
-
مدنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹برنگ› [قدیمی] madang ۱. کلید یا دندانۀ کلید.۲. چوب پس در؛ کلون.