کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کله کله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
sugarloaf
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قند، بشکل کله قند، کله قندی، کله قند
-
sugar loaf
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قند، بشکل کله قند، کله قندی، کله قند
-
pigheaded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرخ شده، کله شق، سر سخت، کله خر
-
big shot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کله گنده، شخص مهم، ادم کله گنده
-
کلل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ کلَّة] [قدیمی] kelal =کِله
-
kellion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کله
-
beakhead
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی کله
-
kallah
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کله
-
سر به طاق،()زدن
لهجه و گویش تهرانی
کله کردن
-
سر و دیده
فرهنگ گنجواژه
کله.
-
کلال
لغتنامه دهخدا
کلال . [ ک ِ ] (ع اِ) ج ِ کِلَّة. رجوع به کِلَّة شود.
-
سرپز
لغتنامه دهخدا
سرپز. [ س َ پ َ ] (نف مرکب ) کله پز. (آنندراج ). آنکه کله پزد.
-
kedlock
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کله زدن
-
flea beetle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کله سوسک
-
shoofly pie
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کله پاچه