کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کله و پاچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کله و پاچه
فرهنگ گنجواژه
خوراک کله و پاچه گوسفند.
-
واژههای مشابه
-
کلة
لغتنامه دهخدا
کلة. [ ک َل ْ ل َ ](ع ص ) کارد کند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
کُلِّهِ
فرهنگ واژگان قرآن
همه اش
-
کُلَه
لهجه و گویش بختیاری
kola 1. لانه؛ 2. مخفیگاه شکارچیان که براى شکار پرندگان در کنار چشمهها در صحرا بنا کنند.
-
کَلَّه
لهجه و گویش بختیاری
kalla سر.
-
کُله
لهجه و گویش تهرانی
کند
-
کَلَّه
لهجه و گویش تهرانی
سر ،نوک ، قله
-
کله کوت ،کله کود
لهجه و گویش تهرانی
مخروطی،() پر کردن /بشقاب پُر
-
کله مَلاغ،کله مُعلق
لهجه و گویش تهرانی
معلق
-
کله ٔ زده
لغتنامه دهخدا
کله ٔ زده . [ ک ِل ْ ل َ / ل ِ ی ِ زَ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به ترکیبهای کِلَّه یا کِلِّه (معنی چهارم ) شود.
-
کله زن
لغتنامه دهخدا
کله زن . [ ک َل ْ ل َ / ل ِ زَ ] (نف مرکب ) لاف زن . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
-
کله کردن
لغتنامه دهخدا
کله کردن . [ ک َل ْ ل َ / ل ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چیزی را از طرف سربه سویی متمایل کردن . (فرهنگ عامیانه ٔ جمالزاده ).
-
کله اردکی
لغتنامه دهخدا
کله اردکی . [ ک َل ْ ل َ / ل ِاُ دَ ] (ص نسبی مرکب ) (در تداول عامه ) برنگ سبز طلایی . برنگ بنفش طلایی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
کله امنس
لغتنامه دهخدا
کله امنس . [ ک ِ ل ِ اُ م ِ ] (اِخ ) رجوع به کلئومن شود.