کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلنل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کلنل
/colonel/
معنی
سرهنگ.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلنل
لغتنامه دهخدا
کلنل . [ ک ُ ل ُ ن ِ ] (فرانسوی ، اِ) کلونل . صاحب منصبی که بریک هنگ فرماندهی کند. سرهنگ . (فرهنگ فارسی معین ).
-
کلنل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: colonel] (نظامی) [منسوخ] colonel سرهنگ.
-
کلنل
فرهنگ فارسی معین
(کُ لُ نِ) [ فر. ] (ص . اِ.) سرهنگ .
-
واژههای مشابه
-
کلنل محمدتقی خان
لغتنامه دهخدا
کلنل محمدتقی خان . [ ک ُ ل ُ ن ِ م ُ ح َ م م َ ت َ ] (اِخ ) رجوع به محمدتقی خان پسیان شود.
-
جستوجو در متن
-
کولونل
لغتنامه دهخدا
کولونل . [ ک ُ ل ُ ن ِ ] (فرانسوی ، اِ) سرهنگ یک فوج از سپاه . (ناظم الاطباء). کلنل . و رجوع به کلنل شود.
-
الای
لغتنامه دهخدا
الای . [ اَ ] (ترکی ، اِ) اسباب . تشریفات . شکوه . (دزی ).- الای جاوش ؛ مأمور دولتی که کار او رساندن پیغامها و اعلان جنگ است . (دزی ).- الای مدافع ؛ زد و خورد. (دزی ).- امیر الای ؛ کلنل . سرهنگ . (دزی ).- بالالای ؛ با شکوه تمام . با تشریفات . (دز...
-
باغ خونی
لغتنامه دهخدا
باغ خونی . [ غ ِ ] (اِخ ) باغی مشهور در مشهد که دیر زمانی قنسولخانه ٔ دولت اتحاد جماهیر شوروی در آن بود. و در زمان مرحوم کلنل محمدتقی خان ، عارف قزوینی در آنجا منزل کرد و مرحوم ایرج در عارفنامه گفت : نمیدانستم ای نامرد...که منزل میکنی در باغ خونی .
-
پرته
لغتنامه دهخدا
پرته . [ رُ ت ِ ] (اِخ ) الکساندر پل . نقاش فرانسوی ، متولد و متوفی بپاریس (1826-1890م .). او درابتدا مستخدم پست بود و از 1853 تا 1855 بمطالعه و تحصیل پرداخت . در فوریه ٔ سال 1855 ژنرال بسکه او را به قرم (کریمه ) برد. پس از مراجعت بپاریس وی چهار پرده...
-
عقید
لغتنامه دهخدا
عقید. [ ع َ ] (ع ص ) پیمان نماینده . (منتهی الارب ). هم عهد. (دهار). آنکه با تو عهد بسته بود. (مهذب الاسماء). معاقد و معاهد. (اقرب الموارد): هو عقید الکرم و اللؤم ؛ او درطبع کریم یا لئیم است . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). || مایع دفزک و سطبر...
-
علی مبارک
لغتنامه دهخدا
علی مبارک . [ ع َ م ُ رَ ] (اِخ ) ابن سلیمان بن ابراهیم روجی مصری .وی در سال 1239 هَ . ق . در قریه ٔ برنبال جدید از شهرستان دقهلیه ٔ مصر متولد شد و تحصیلات خود را در مدرسه ٔ أبی زعبل و مدرسه ٔ مهندسخانه در بولاق به پایان رسانید. سپس به پاریس رفت و پ...
-
چرچیل
لغتنامه دهخدا
چرچیل . [ چ ِ ] (اِخ ) سر وینستون لئونارد اسپنسر (1874- 1965م .). یکی از مردان سیاسی و نویسنده ٔ انگلیسی است . وی ارشد اولاد «لرد راندلف چرچیل » میباشد. دوران تحصیلی خود را «هارو» و «ساندهورست » گذرانیده و در سال 1895 با قشون اسپانیا همکاری کرد وبسال...
-
حاجی بابا
لغتنامه دهخدا
حاجی بابا. (اِخ ) (کتاب ...) در سال 1824 م . / 1239 هَ . ق . یعنی قریب بده سال پس از مراجعت آخری خود از ایران جیمز موریه کتابی به انگلیسی در لندن منتشر ساخت به نام حوادث زندگانی حاجی بابای اصفهانی و چهار سال بعد از این تاریخ جلد دیگری بشکل ذیل بر کتا...
-
باب الابواب
لغتنامه دهخدا
باب الابواب . [ بُل ْ اَب ْ ] (اِخ ) جغرافیون عرب این نام را بشهر دربند واقع در دامنه های جبال قفقاز و ساحل غربی بحر خزر اطلاق نمایند و آنرا «الباب » نیز گویند. رجوع به دربند شود. (قاموس الاعلام ترکی ج 2). و رجوع بلغات تاریخیه و جغرافیه ٔ ترکی ج 2 شو...