کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلندگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کلندگر
/ko(a)landgar/
معنی
کسی که با کلنگ زمین را بکند؛ آن که با کلنگ کار کند؛ کلنگزن؛ کلنگدار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلندگر
لغتنامه دهخدا
کلندگر. [ ک َ ل َ گ َ ] (ص مرکب ) آنکه با کلنگ کار می کند. (ناظم الاطباء). آنکه زمین را با کلنگ بکند. (فرهنگ فارسی معین ) : تا گشته ام هلاک جوان کلندگرهمچون کلند خاک درش می کنم به سر. سیفی (از بهار عجم ).و رجوع به کلند شود.
-
کلندگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] ko(a)landgar کسی که با کلنگ زمین را بکند؛ آن که با کلنگ کار کند؛ کلنگزن؛ کلنگدار.
-
جستوجو در متن
-
کلندی
فرهنگ فارسی معین
(کَ لَ) 1 - (ص نسب .) منسوب به کلند. 2 - کلندگر. 3 - (اِمر.) زمین سخت و درشت .
-
کلندی
لغتنامه دهخدا
کلندی . [ ک َ ل َ ] (اِ مرکب ) زمین سخت و درشت را گویند. (برهان ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ). || (ص نسبی ) منسوب به کلند. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کلند شود. || کلندگر. (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). کلندبردار. (ناظم...
-
کلنگ دار
لغتنامه دهخدا
کلنگ دار. [ ک ُ ل َ ] (نف مرکب ) کسی است که کارش کلنگ داری است و با کلنگ کار می کند و زمین را می کند. (آنندراج ذیل کلنگ ).آنکه کلنگ بکار برد. کلندگر. (فرهنگ فارسی معین ). کلنددار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و مرد بیل دار و کلنگ دار جهت کار قلعه بر...