کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلنجار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کلنجار
/kalanjār/
معنی
۱. بحث؛ درگیری: دیروز با زن همسایه مشغول کلنجار بود.
۲. پرداختن؛ ور رفتن.
〈 کلنجار رفتن: (مصدر لازم) [عامیانه، مجاز]
۱. بگومگو کردن؛ بحث و درگیری داشتن: هر شب با هم کلنجار میرفتیم.
۲. پرداختن؛ ور رفتن: اینقدر با آن ماشین کلنجار نرو.
فرهنگ فارسی عمید
فعل
بن گذشته: کلنجار رفت
بن حال: کلنجار رو
دیکشنری
challenge, fracas, squabble, wrangle
-
جستوجوی دقیق
-
کلنجار
لغتنامه دهخدا
کلنجار. [ ک ِ ل ِ ] (اِ) به معنی خرچنگ باشد که به زبان عربی سرطان گویند. (از برهان ) (از آنندراج ). خرچنگ و سرطان . (ناظم الاطباء). در شیراز کِرِنجال به معنی خرچنگ است . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). و رجوع به کلنجک شود.- کلنجار رفتن با کسی یا چیزی ؛ ...
-
کلنجار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹کالنجار› [عامیانه] kalanjār ۱. بحث؛ درگیری: دیروز با زن همسایه مشغول کلنجار بود.۲. پرداختن؛ ور رفتن.〈 کلنجار رفتن: (مصدر لازم) [عامیانه، مجاز]۱. بگومگو کردن؛ بحث و درگیری داشتن: هر شب با هم کلنجار میرفتیم.۲. پرداختن؛ ور رفتن: اینقدر...
-
کلنجار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] kelenjār = خرچنگ
-
کلنجار
فرهنگ فارسی معین
(کَ لَ) (اِ.) برخورد همراه با تلاش ، مبارزه و کشمکش با کسی یا چیزی .
-
کلنجار
فرهنگ فارسی معین
(کِ لِ) (اِ.) خرچنگ .
-
کلنجار
لهجه و گویش تهرانی
وَررفتن و سر به سر گذاشتن است
-
واژههای مشابه
-
کلنجار رفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رَ تَ) (مص ل .) (عا.) ور رفتن ، سر و کله زدن .
-
کَلنجار،()رفتن
لهجه و گویش تهرانی
سرو کله،درگیری
-
جستوجو در متن
-
کالنجار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کالیجار، کالجار› [قدیمی] kāle(a)njār = کَلنجار
-
کالیجار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kālijār =کَلنجار
-
چَلَنگار
لهجه و گویش تهرانی
کلنجار
-
کَل و کُشتی
فرهنگ گنجواژه
درگیری بدنی، کلنجار.
-
خرچنگ
واژگان مترادف و متضاد
۱. چنگار، کلنجار ۲. سرطان