کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلنبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کلنبه
/kolombe/
معنی
۱. گلولۀ چیزی.
۲. گلولۀ حلوا.
۳. کلیچه.
۴. (صفت) هرچیز درشت و ناهموار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلنبه
لغتنامه دهخدا
کلنبه . [ ک ُ لُم ْ ب َ / ب ِ ] (اِ) کلیچه ای که درون آن را از حلوا و مغز بادام پر ساخته باشند. (برهان ) (از ناظم الاطباء). کلیچه ای باشد که درون آن را از مغز بادام و امثال آن پر کرده باشند. (آنندراج ) : خشکار گرسنه را کلنبه ست با مشتهیان به نرخ دنبه...
-
کلنبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹غلنبه› [قدیمی] kolombe ۱. گلولۀ چیزی.۲. گلولۀ حلوا.۳. کلیچه.۴. (صفت) هرچیز درشت و ناهموار.
-
کلنبه
فرهنگ فارسی معین
(کُ لُ بَ یا بِ) (اِ.) 1 - کلیچه ای که آن را از حلوا و مغز بادام پر ساخته باشند. 2 - گلوله .
-
جستوجو در متن
-
کلمبه
لغتنامه دهخدا
کلمبه . [ ک ُ ل ُ ب َ / ب ِ ] (اِ) نوعی نان شیرینی در تداول مردم خراسان . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کلنبه . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کلنبه شود.
-
گردک
لغتنامه دهخدا
گردک . [ گ ِ دَ ] (ص مصغر) مصغر گرد باشد. (برهان ) (آنندراج ). (از: گرد + ک ، پسوند تصغیر). (حاشیه ٔ برهان چ معین ). || (اِ) خرگاه که خیمه ٔ بزرگ مدور است . و بعضی خیمه ٔ کوچک را گویند که مخصوص پادشاه باشد. (برهان ) (آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ) : دو گرد...