کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلروپلاست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کلروپلاست
معنی
(کُ لُ رُ پِ) [ فر. ] (اِ.) دانه های ریز دارای سبزینه که در یاخته های گیاهی یافت می شود، سبزدیسه . (فره ).
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلروپلاست
فرهنگ فارسی معین
(کُ لُ رُ پِ) [ فر. ] (اِ.) دانه های ریز دارای سبزینه که در یاخته های گیاهی یافت می شود، سبزدیسه . (فره ).
-
جستوجو در متن
-
مزوفیل
لغتنامه دهخدا
مزوفیل . [ م ِ زُ ] (فرانسوی ، اِ) بافتی که فضای داخلی برگ را که بین دو طبقه ٔ اپیدرم فوقانی و تحتانی است فرا گرفته است . (از دائرة المعارف کیه ). در بین دو طبقه اپیدرم برگ (اپیدرم برگ فوقانی و اپیدرم تحتانی ) سلولهائی با جدار نازک و گلوسیدی (سلولزی ...
-
بافت
لغتنامه دهخدا
بافت . (اِ) نسج . (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان ). عضوی در بدن حیوان یا نبات که موظف به انجام دادن قسمتی از اعمال حیاتی موجود است . بافت از سلولهای مشابهی که از حیث ساختمان و دارا بودن وظایف با یکدیگر مشابه میباشند بوجود می آید،به مجموع سلول هائی که برای ا...
-
گل
لغتنامه دهخدا
گل . [ گ ُ ](اِ) در اوراق مانوی (به پارتی ) ور (گل سرخ )، اوستا وردا ، ارمنی ورد ، پهلوی گول ، ورتا ، ورد ، معرب «وَرد»، قیاس کنید با ارمنی ، وردژس ، کردی ، گول (گل سرخ )، گول ، (خار) زازا ویل ، گیلکی گول ، به عربی ورد خوانند. (از حاشیه ٔ برهان قاطع ...