کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلدح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلدح
لغتنامه دهخدا
کلدح . [ ک َدَ ] (ع ص ) مرد سخت درشت اندام . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || گنده پیر. (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). عجوز. (از اقرب الموارد). || سخت و درشت . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
کلده
لغتنامه دهخدا
کلده . [ ک َ دَ ] (اِخ ) کلدة نام شخصی بوده است . (برهان ). از اعلام است . نام شخصی . (ناظم الاطباء).
-
کلده
لغتنامه دهخدا
کلده . [ ک َ دَ / دِ ] (اِخ ) نام ناحیتی است که بین سواحل دو شط بزرگ دجله و فرات قرار دارد. در حدود چهارهزار سال پیش از میلاد مسیح ، در این ناحیه تمدنی درخشان بوجود آمد که از حیث قدمت و شکوه تقریباً همپایه ٔ تمدن مصر می باشد. (تاریخ آلبر ماله ، ترجمه...
-
کلده
لغتنامه دهخدا
کلده . [ ک َ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان فومن است و 1165 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
کلده
لغتنامه دهخدا
کلده .[ ک َ دَ ] (از ع ، اِ) زمین سخت و درشت را گویند. (برهان ) (آنندراج ). عربی است . (حاشیه برهان چ معین ).
-
کلده
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ یا دِ) (اِ.) زمین سخت ، زمین بی حاصل .
-
جستوجو در متن
-
گنده پیر
لغتنامه دهخدا
گنده پیر. [ گ َ دَ / دِ ] (اِ مرکب )زن پیر سالخورده را گویند. (برهان ). پیرزنی که به غایت سالخورده باشد و بدبوی گردد، چه گویند که چون زنان بسیار پیر گردند گنده و بدبوی شوند. (انجمن آرا) (آنندراج ): جَحَم ، رِش ، جِحمَش ، جُحموش ؛ زن گنده پیر کلانسال ...