کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلتهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلتهی
لغتنامه دهخدا
کلتهی . [ ک ُ ت ِ ] (اِ) اسم حب هندی است که آن را کاسرالحجر نامند و آن حب القلت است . کلت . (فهرست مخزن الادویه ). و رجوع به کُلَت شود.
-
جستوجو در متن
-
بگهان
لغتنامه دهخدا
بگهان . [ ] (اِ) بگهیان . سنگ شکن . هندش کلتهی نامند. (آنندراج ).
-
کلت
لغتنامه دهخدا
کلت . [ ک ُ ل َ ] (اِ) از دانه های خوردنی است در سرزمین هند، نظیر برنج و عدس و ماش . (الجماهر ص 46). اسم حب هندی است که آن را کاسرالحجر نامندو آن حب القلت است . کلتهی . (فهرست مخزن الادویه ). گمان می کنم کلتهی صحیح است . (از حاشیه الجماهر ص 46).
-
کاسرالحجر
لغتنامه دهخدا
کاسرالحجر. [ س ِ رُل ْ ح َ ج َ ] (ع اِ مرکب ) اسم عربی حب القلت است که به هندی کلتهی نامند. (فهرست مخزن الادویه ). بزرالقلب . سنگ اشکن . سنگ شکن . سنگ اشکنک .
-
سنگدانه
لغتنامه دهخدا
سنگدانه . [ س َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب )چینه دان مرغ . (آنندراج ). سنگدان و معده ٔ سوم طیور. (ناظم الاطباء). || غله ای است که اهل هند آنرا کلتهی خوانند. (آنندراج ). نوعی از غله . || سفالگر. || کارخانه ٔ سفالگری . || بتکده . || بت ساز. (ناظم الاطباء).