کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خناق کلبی
لغتنامه دهخدا
خناق کلبی . [ خ ُ ق ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )نام نوعی بیماری است که از خانواده ٔ خناق است . (یادداشت بخط مؤلف ) : خناق کلبی که از جای بیرون مهره ٔ گردن باشد و از آن آن را خناق کلبی گویند که این علت سگ را بسیار افتد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
-
حسام کلبی
لغتنامه دهخدا
حسام کلبی . [ ح ُ م ِ ک َ ] (اِخ ) ابوالخطاربن ضرار. سال در 125 هَ . ق . والی آندلس گردید و صمیل بن حاتم مضری در شدونه با وی به مخاصمت پرداخت و او از قرطبه به ایشان حمله کرد و بدست ایشان اسیر گشت وخلع شد، لیکن وی فرار کرد و دوباره به کمک یمانیان به ج...
-
حسان کلبی
لغتنامه دهخدا
حسان کلبی . [ ح َس ْ سا ن ِ ک َ ] (اِخ ) رجوع به حسان بن مالک بن بجدل شود.
-
حافظ کلبی
لغتنامه دهخدا
حافظ کلبی . [ ف ِ ظِ ک َ ] (اِخ ) هشام . رجوع به کلبی شود.
-
جستوجو در متن
-
cynic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدبین، کلبی، خیره چشم
-
cynical
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدبینانه، کلبی، خیره چشم
-
ابونصر
لغتنامه دهخدا
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) محمدبن سائب کلبی . رجوع به محمد... و رجوع به کلبی ... شود.
-
کلبیین
لغتنامه دهخدا
کلبیین .[ ک َ بی یی ] (اِخ ) رجوع به کلبیون و کلبی ها شود.
-
ابوالمنذر
لغتنامه دهخدا
ابوالمنذر. [ اَ بُل ْ م ُ ذِ ] (اِخ ) هشام بن ابی النصر محمدبن السائب . نسابه ٔ معروف به ابن کلبی . رجوع به هشام کلبی شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن حسن بن علی بن ابی حسین حسنی کلبی ، مکنی به ابوالقاسم . رجوع به علی کلبی (ابن حسن بن ...) شود.
-
شهوت کلبیه
لغتنامه دهخدا
شهوت کلبیه . [ ش َهَْ وَ ت ِ ک َ بی ی َ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شهوة کلبیة. شهوت کلبی . جوع الکلب . جوع کلبی . اشتداد شهوت خوردن . حرص در مأکول . (یادداشت مؤلف ). رجوع به جوع کلبی و کلبیه شود.
-
عابس
لغتنامه دهخدا
عابس . [ ب ِ ] (اِخ ) نام شمشیرعبدالرحمان بن سلیم کلبی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
کلبیون
لغتنامه دهخدا
کلبیون . [ ک َ بی یو ] (اِخ ) رجوع به کلبی ها درهمین لغت نامه شود.
-
هشام
لغتنامه دهخدا
هشام . [ هَِ ] (اِخ ) ... کلبی . رجوع به هشام بن محمدبن ابی النصر شود.
-
جدید
لغتنامه دهخدا
جدید. [ ج َ ] (اِخ ) ابن خطاب کلبی . حاضر بود فتح مصر را. (از منتهی الارب ).