کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلبیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلبیه
لغتنامه دهخدا
کلبیه . [ ک َ بی ی َ ] (ع ص نسبی ) منسوب به سگ . از سگ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- شهوت کلبیه ؛ بیماری باشد که بیمار همیشه گرسنگی حس کند و بسیار خورد و براو گران باشد و بیشتر به قی دفع شود. (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
واژههای مشابه
-
شهوت کلبیه
لغتنامه دهخدا
شهوت کلبیه . [ ش َهَْ وَ ت ِ ک َ بی ی َ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شهوة کلبیة. شهوت کلبی . جوع الکلب . جوع کلبی . اشتداد شهوت خوردن . حرص در مأکول . (یادداشت مؤلف ). رجوع به جوع کلبی و کلبیه شود.
-
جستوجو در متن
-
ام یعلی
لغتنامه دهخدا
ام یعلی . [ اُم ْ م ِ ی َع ْ ] (اِخ ) دختر علی بن ابی طالب علیه السلام از کلبیه است . (یادداشت مؤلف ).
-
عمیرة
لغتنامه دهخدا
عمیرة. [ ع ُ م َ رَ ] (اِخ ) بنت حسان کلبیة. از شاعره های معاصر عبدالملک بن مروان بود و او را اشعاری است . رجوع به الاغانی و اعلام النساء ج 3 ص 367 شود.
-
شهوة
لغتنامه دهخدا
شهوة. [ ش َهَْ وَ ] (ع اِمص ، اِ) خواهانی تن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).- شهوة الحبالی ؛ ویار (در زنان باردار).(یادداشت مؤلف ).- شهوة الطین ؛ ویار گِل خوارگی . بنطا. (از یادداشت مؤلف ).- شهوة کلبیة؛ فرط شهوت و شدت آن و حرص بر خوردن باشد چنانکه...
-
کثیر
لغتنامه دهخدا
کثیر. [ ک َ ] (اِخ ) ابن عباس داماد امیرالمؤمنین علی علیه السلام و ام کلثوم بنت علی از کلبیه زوجه ٔ اوست . وی به صفت صلاح و سداد اتصاف داشت و در زمان عبدالملک بن مروان به مدینه وفات یافت . رجوع به حبیب السیر چ کتابخانه ٔ خیام ج 1 ص 506 شود.
-
شهوت کلبی
لغتنامه دهخدا
شهوت کلبی . [ ش َهَْ وَ ت ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شهوة کلبیة. جوع الکلب . (یادداشت مؤلف ). علتی است که هرچند خورد اشتداد اشتهای طعام و حرص بر مأکولات هم چنان باشد، و این مرض را جوع الکلب نیز گویند. (غیاث ). علتی باشد که مردم طعام بی اندازه ...
-
مسلم
لغتنامه دهخدا
مسلم . [ م ُ ل ِ ] (اِخ ) ابن عقیل بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم ، مقتول به سال 60 هَ .ق . از اجله ٔ بنی هاشم و کسی است که سیدالشهداء او را به لقب ثقه ملقب فرموده . وی صاحب رأی و علم و شجاعت بوده و در مکه اقامت داشت . چون مردم کوفه اطاعت خود را ن...
-
اسود
لغتنامه دهخدا
اسود. [ اَ وَ] (اِخ ) ابن شعوب . یکی از مشرکین که در وقعه ٔ بدر شرکت داشت . رجوع به امتاع الاسماع ج 1 ص 149 و واقدی ص 268 شود. در ابن هشام نام او «شدادبن الاسود و هو ابن شعوب » آمده (ج 2 ص 568). ابن حجر در ترجمه ٔ ابوبکربن شعوب اللیثی گوید: اسم او شد...
-
طین نیشابوری
لغتنامه دهخدا
طین نیشابوری . [ ن ِ ن َ / ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) طین مأکول خوانند و آن گِلی است که خام و بریان کرده خورندو بدان تنقل کنند و وی نوعی از طین الحر بود و لون وی بغایت سفید بود مانند اسفیداج و بشیرازی گل سفید خوانند. طبیعت وی سرد و خشک بود و گوین...
-
قرمط
لغتنامه دهخدا
قرمط. [ ق ِ م ِ / ق َ م َ ] (اِخ ) وی رئیس قرامطه و از باطنیه است . قرمطیان به وی نسبت دارند. در نام و اصل او اختلاف است ، گویند نام وی حمدان یا فرج بن عثمان یا فرج بن یحیی است و قرمط لقب اوست . لغویان قاف و میم را فتحه دهند و فرنگیان از آنان اخذ کرد...
-
نائله
لغتنامه دهخدا
نائله . [ ءِ ل َ ] (اِخ ) دختر فرافصه [ف َ ] از بزرگان قبیله ٔ کلبیه و نصرانی مذهب بود. به دین اسلام و همسری عثمان درآمد و تا پایان عمر به شوهر خود وفادار ماند. هنگامی که مسلمانان بر عثمان شوریدند وی نزد شوی خویش بود و از بریدن سر عثمان جلوگیری کرد. ...