کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلاکلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلاکلة
لغتنامه دهخدا
کلاکلة. [ ک ُ ک ِ ل َ ] (ع ص ) مؤنث کلاکل . زن سبک گوشت چابک ، و زن پست بالای درشت اندام سخت گوشت . (ناظم الاطباء). مؤنث کلاکل . کلکلة. (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
ذات احفار
لغتنامه دهخدا
ذات احفار. [ ت ُ اَ ] (اِخ ) موضعی است در شعر. و شاعر در وصف ابر گوید : القی علی ذات احفار کلاکله و شب ّ نیرانه و انجاب یأتلق .(المرصع).
-
کلاکل
لغتنامه دهخدا
کلاکل . [ ک ُ ک ِ ] (ع ص ) کُلکُل . مرد سبک گوشت چابک یا پست بالای درشت اندام سخت گوشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به کُلاکِلَه شود.