کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلاکل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلاکل
لغتنامه دهخدا
کلاکل . [ ک َ ک ِ ] (ع اِ) گروه های مردم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
-
کلاکل
لغتنامه دهخدا
کلاکل . [ ک َ ک ِ ] (ع اِ) ج ِ کلکل و کلکال . و رجوع به این دو کلمه شود.
-
کلاکل
لغتنامه دهخدا
کلاکل . [ ک ُ ک ِ ] (ع ص ) کُلکُل . مرد سبک گوشت چابک یا پست بالای درشت اندام سخت گوشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به کُلاکِلَه شود.
-
جستوجو در متن
-
کلاکلة
لغتنامه دهخدا
کلاکلة. [ ک ُ ک ِ ل َ ] (ع ص ) مؤنث کلاکل . زن سبک گوشت چابک ، و زن پست بالای درشت اندام سخت گوشت . (ناظم الاطباء). مؤنث کلاکل . کلکلة. (از اقرب الموارد).
-
کلکل
لغتنامه دهخدا
کلکل . [ ک ُک ُ ] (ع ص ) مرد سبک گوشت چابک یا پست بالای درشت اندام سخت گوشت . کُلاکِل نیز مانند آن و کُلکُلَة مونث آن است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).