کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلاچ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کلاچ
/kelāč/
معنی
=کلاج
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلاچ
لغتنامه دهخدا
کلاچ . [ ک َ ] (اِ) عقعق . عکة. (زمخشری ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کلاچه و کلاغچه شود.
-
کلاچ
لغتنامه دهخدا
کلاچ . [ ک ِ ] (انگلیسی ، اِ) آلتی است در اتومبیل وجز آن که بوسیله ٔ آن راننده با اتصال وی به موتور، نیروی دوران موتور را به جعبه ٔ دنده و چرخهای اتومبیل انتقال می دهد، همچنین با انفصال آن از موتور، اتومبیل را از حرکت بازمی دارد. (از فرهنگ فارسی معین...
-
کلاچ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: clutch] kelāč =کلاج
-
کلاچ
فرهنگ فارسی معین
(کِ) [ انگ . ] (اِ.) دستگاهی در اتومبیل برای قطع یا وصل کردن نیرو از موتور به جعبه دنده که توسط پدالی در زیر پای راننده صورت می گیرد.
-
واژههای مشابه
-
صفحه کلاچ
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کِ) [ ع - فا. ] (اِ.) صفحة گردی در دستگاه کلاچ با رویه ای از مادة مقاوم در برابر سایش که اصطکاک ایجاد می کند و رابط بین چرخ لنگر و دیسک کلاچ است .
-
کلاچ ملاچی
واژهنامه آزاد
به معنی سیاه و سفید ( بیشتر به اسب های دورنگ و سیاه و سفید اطلاق می شود).
-
جستوجو در متن
-
claquers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلاچ ها
-
kiluck
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلاچ
-
underclutch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیر کلاچ
-
claquer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلاچ
-
knitch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلاچ
-
clutch pedal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پدال کلاچ
-
slip clutch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلاچ لغزش