کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلاه و تبر زین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کلاه گذاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] kolāhgozāri عمل کلاهگذار.
-
کلاه گوشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کلهگوشه› [قدیمی] kolāhguše گوشۀ کلاه.
-
شب کلاه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کُ) (اِمر.) کلاهی که در شب یا در موقع خواب به سر گذارند.
-
کج کلاه
فرهنگ فارسی معین
(کَ . کُ) (ص مر.) کنایه از: مغرور، خودپسند.
-
کلاه برانداختن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ اَ تَ) (مص م .) شادی کردن ، خوشحالی نمودن .
-
کلاه شکستن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . شِ کَ تَ) (مص ل .) تفاخر کردن .
-
کلاه گیس
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمر.) گیسوی مصنوعی که زنان بی موی یا کم موی آن را بر سر گذارند.
-
زرین کلاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] zar[r]inkolāh ۱. کلاه زرین.۲. کسی که کلاه زردوزیشده بر سر میگذارد.
-
شب کلاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šabkolāh کلاهی که شب در هنگام خواب بر سر میگذارند.
-
صاحب کلاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] sāhebkolāh ۱. دارای کلاه.۲. [مجاز] تاجدار؛ پادشاه.
-
کلاه دورهدار
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: kelâlevadâr طاری: šâbgâh طامه ای: šâbgâh طرقی: šâbgâh کشه ای: šâbgâh نطنزی: šâbgâh
-
کلاه زنانه
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: ------------- طاری: ------------- طامه ای: ------------- طرقی: ------------- کشه ای: ------------- نطنزی: ----------
-
شیطونکی،کلاه ()
لهجه و گویش تهرانی
کلاهی که بالای آن منگوله دارد
-
کلاه اتابکی
لهجه و گویش تهرانی
کلاه پوستی دراز رجال قاجار
-
کلاه تَرک
لهجه و گویش تهرانی
کلاه درویشی که به 8 یا 12 ترک تقسیم شده